ایران و اوکراین قربانیان جنگ دیپلماسی و نظامی

دنیای سیاست یعنی جنگ برسر منافع؛ با این تفاوت که گاهی سربازان این جنگ با کت شلوار و بعضاً با ادوات نظامی به تقابل یکدیگر می روند. برهمین اساس طبیعی است که در این جنگ از تمامی امکانات، فرصت ها،توانایی ها و حتی اختلافات میان یکدیگر بهره ببرند تا بتوانند به هدف و منافع خود برسند.

ایران و اوکراین قربانیان جنگ دیپلماسی و نظامی


 

دنیای سیاست یعنی جنگ برسر منافع؛ با این تفاوت که گاهی سربازان این جنگ با کت شلوار و بعضاً با ادوات نظامی به تقابل یکدیگر می روند. برهمین اساس طبیعی است که در این جنگ از تمامی امکانات، فرصت ها،توانایی ها و حتی اختلافات میان یکدیگر بهره ببرند تا بتوانند به هدف و منافع خود برسند.
بحران اوکراین این گزاره واقعی را که بعضاً برخی آن را نمی پذیرفتند و تحت تاثیر گفتمان های رسانه ای و جهت دار بودند را هویدا ساخت و نشان داد که وقتی پای منافع درمیان باشد غرب و شرق نمی شناسد و هر طرفی به دنبال زمین زدن و شکست دادن طرف مقابل برای تحقق خواسته های خود می باشد. روس ها نشان دادند که برای حفظ حاشیه امنیتی خود حاضرند تمامی قوانین بین المللی را ذیل آن را امضا
کرده اند را نادیده بگیرند و غرب هم نشان داد که با نگاه تبعیض آمیز خود در مواجهه با قضایای مشابه تصمیماتی یک طرفه می گیرد و حاضر است تمام توانایی و قدرت نرم خود را اعم از تحریم های سیاسی و اقتصادی تا تحریم و انزوای ورزشی علیه روسیه را به کار بندد تا از این فرصت برای اهداف خود بهره گیرد.
حال باید برای آنها که معتقد بودند بحران اوکراین خط و ربطی به مسئله مذاکرات هسته ای ندارد، تشریح کرد که صحبت های اخیر روسیه درمورد اخذ تضمین از آمریکا جهت عدم اثر گذاری تحریم های اخیر مسکو بر روابط اقتصادی و فنی و نظامی با ایران، نشان داد که برجام برای کشورهای حاضر در آن به عنوان یک مهره و کارت بازی است.
با چنین گزاره ای که مطرح شده اگر آمریکا برای تحریم های روسیه معافیت و یا محدودیت قائل شود،نظام تحریم های اتخاذ شده برای حمایت غرب از اوکراین دچار تزلزل خواهد شد. اگر تضمین ندهد،قطعاً روسیه در توافق هسته ای و احتمالاً اجرای برجام و مسائل مربوط به نیروگاه های هسته ای ایران شرط و شروطی خواهند گذاشت و یا هر فرض دیگری که براین قضیه وارد باشد، نشان خواهد داد که ما همچون اوکراین قربانی یک رویارویی قدرت درجهان هستیم.
باید به این باور استراتژیک برسیم که هرچه سریع تر نگاه و برنامه توسعه محور و قدرت افزای خود را به گونه ای پیگیری کنیم که دیگر کارت بازی و یا وجه المصالحه مناسبات جهانی میان ابرقدرت ها نباشیم.
بیان این موضوع تحقیر ویا خودزنی کلامی نیست، بلکه انتظاری از
سر دلسوزی است تا قدرت کشور را افزایش و وابستگی های سیاسی را کاهش دهیم و بتوانیم با استقلال و قدرت خود اثرگذاری مناسب در تحولات جهانی داشته باشیم و در بازی قدرت بین المللی حل و یا حذف نشویم.
ما از پتانسیل های بسیاری برای تحقق این هدف برخورداریم اما نیازمند نگاهی واقع گرایانه به مسائل و حذف و اضافه کردن برخی امور در ابعاد فکری در امر سیاست خارجی و مدیریت داخلی هستیم. باید بپذیریم که عرصه قدرت در دنیا هیچ گاه منتظر ما نخواهند ماند و تا آنجا که بتواند سعی می کند رقبا را ضعیف نگه دارد تا از آنها درجهت منافع خود بهره ببرد. امروز ما در ابعاد منطقه ای توانسته ایم تا حدودی به عنوان یک قدرت اثرگذار وارد مناسبات شویم و باید این مدل اجرایی را در عرصه جهانی با فهم درست از مناسبات قدرت و تعاملات سیاسی و اقتصادی با دیگر بازیگران، برای خود بازسازی کنیم.