درد مردم برای مسئولیت داران عادی نشود

جامعه متشکل از وظایف و مسئولیت هایی است که در بین اقشار مختلف برحسب تخصص و مهارت و حتی اجبار تقسیم شده است. اما انجام هریک از این وظایف به منزله حلقه ای از زنجیره زندگی اجتماعی است که اگر هرکدام از آن دچار اختلال شود، موجب آسیب سلسله ای به دیگر اقشار جامعه خواهد شد.

درد مردم برای مسئولیت داران عادی نشود

 

 

جامعه متشکل از وظایف و مسئولیت هایی است که در بین اقشار مختلف برحسب تخصص و مهارت و حتی اجبار تقسیم شده است. اما انجام هریک از این وظایف به منزله حلقه ای از زنجیره زندگی اجتماعی است که اگر هرکدام از آن دچار اختلال شود، موجب آسیب سلسله ای به دیگر اقشار جامعه خواهد شد.
یکی از مهمترین و شایع ترین آسیب ها در این عرصه،"عادی شدن" شرایط مسئولیت در قبال مراجعین و مخاطبین و کاربران در عرصه های مختلف می باشد. به عنوان مثال شاید درد و آه و ناله بیماران برای کادر درمان عادی شده باشد که البته به مقتضی شغلی امری عادی است. اما عادی شدن این وضعیت نباید به معنای نادیده گرفتن حساسیت های شغلی در قبال مراجعین باشد.
درهمین پایتخت با مراجعه به بیمارستان کودکان، خانواده های بسیاری را می بینید که از دورترین نقاط کشور به تهران آمده اند و فرزند معصوم و دلبندشان را روی دست گرفته اند و به این طرف و آن طرف می برند، اما مسئول پذیرش و یا تریاژ به راحتی و بدون اینکه توجهی به حال وخیم کودک داشته باشد به والدینش می گوید جا و تخت خالی نداریم به جای دیگری بروید!. این برخورد ناشی از عادی گرفتن وضعیت درد و رنج مردم است و نشان از عدم درک برخی صاحبان مسئولیت نسبت به جایگاه خود و شرایط مخاطبشان می باشد.
این عارضه را در تمام مشاغل خرد و کلان و از جمله در رفتار مسئولین رسمی کشور به وضوح می توان دید. مردم از هر طریقی نسبت به شرایط بد اقتصادی و تنگناهای معیشتی خود انتقاد و اعتراض دارند، اما مسئولان خیلی عادی با کلی گویی های رسانه ای از کنار مشکلاتشان می گذرند و وعده بهبود شرایط را می دهند.
دقیقاً اپیدمی این عارضه را می توان در رفتار و گفتار بعضی از مسئولین دید. چرا که درکی از وضعیت اسفناک مردم ندارند. اخیراً جمعی از کارگران صنایع فولادی در اعتراض به وضعیت درآمد و مخارجشان در مقابل مجلس جمع شده بودند. برخی نمایندگان برای شنیدن
خواسته های آنها به جمعشان آمدند و یکی از کارگران به آنها گفت:"آیا تا به حال شده به خاطر خجالت از زن و بچه ات شب توماشین بخوابی تا تو را نبینند!".
متأسفانه گسترش و وسعت مشکلات اقتصادی کشور به قدری زیاد شده است که گویا درد معیشتی مردم برای مسئولان به امری روزمره تبدیل شده است و این امر غیرعادی تلقی می شود که هر روز با آمارهای مختلف گرانی کالاها و تورم و اعتراضات صنفی مواجه باشند.
جامعه به جد محتاج یک رویکرد همگرا گونه با مسئولین خود هستند. انتظاری بی ثمر است که از کسی که شکمش سیر است از درد کسی حرف زد که دردنان دارد. اگر ملاک مسئولیت پذیری ها درک مشکلات باشد این همگرایی شکل خواهد گرفت. اینکه مسئولان در زندگی جاری و
واقعیت های جامعه حضور داشته باشند و احوال مردم را صرفاً از داخل ماشین و یا پشت شیشه های اتاقشان مشاهده نکنند.
این امری محال نیست و به عنوان بن بست مدیریتی تلقی
نمی شود، چرا که درهمین اوضاع و احوال می بینیم که بسیاری از
بخش های خصوصی و خیرین به گونه ای به درد مردم رسیدگی می کنند که گویا خود مبتلا به رنج آنها هستند. مشکل اصلی در نوع نگاه به
مسئولیت پذیری است. گاهی نگاه خدمت به مردم در قالب پذیرش مسئولیت است، اما گاهی نگاه به مسئولیت برای رسیدن به جایگاه بالاترو تحقق خواسته ها و امیال شخصی و گروهی است.