انتخابات اسفندماه، ناجی فوتبال می شود؟

دهم اسفندماه قرار است پس از کش و قوس های فراوان و تایید نهایی اساسنامه که مدت زمان زیادی صرف آن شد، تکلیف کرسی ریاست فدراسیون فوتبال مشخص شود؛ انتخاباتی که به لحاظ ساختاری با دوره های پیشین تفاوت دارد و همین امر امکان ورود چهره های متخصص و آشنا به عرصه فوتبال به ماراتن انتخابات را امکان پذیر می کند.



دهم اسفندماه قرار است پس از کش و قوس های فراوان و تایید نهایی اساسنامه که مدت زمان زیادی صرف آن شد، تکلیف کرسی ریاست فدراسیون فوتبال مشخص شود؛ انتخاباتی که به لحاظ ساختاری با دوره های پیشین تفاوت دارد و همین امر امکان ورود چهره های متخصص و آشنا به عرصه فوتبال به ماراتن انتخابات را امکان پذیر می کند.
 از جمله تغییرات مهم اساسنامه، حذف شرط سنی، داشتن مدرک کارشناسی و کاهش سابقه مدیریتی به چهار سال است که شانس ورود چهره های فوتبالی را افزایش خواهد داد.
 در روزها و هفته های اخیر هم شاهد بودیم که برخی پیشکسوتان و مدیران فوتبال برای ثبت نام در انتخابات اظهار تمایل کرده اند اما باید این سوال را پرسید که آیا صرف ورود افراد متخصص مشکلات فوتبال را کاهش خواهد داد؟ آیا میراثی که از فدراسیون کنونی و مدیران سال های اخیر
بر جا مانده، امکان رشد و توسعه فوتبال را مهیا خواهد کرد؟ برای پاسخ به این ابهامات و سوالات باید وضعیت کنونی فوتبال را واکاوی کنیم تا ببینیم امکان حرکت رو به جلو برای کادر مدیریتی بعدی فراهم
است یا نه.
هر کسی که تصمیم دارد وارد گود انتخابات شود باید قبول کند که آواری از بدهی های مالی بزرگترین چالش فوتبال است که شاید تا سالها گریبان گیر فدراسیون شود.
تنها دو فقره بدهی به شستا و مطالبات سنگین ویلموتس، نفس فوتبال را در ماه ها و سال های آینده خواهد گرفت و مشخص نیست این مبلغ بدهی 240 میلیاردی چگونه پرداخت خواهد شد.
 اخیرا شاهد بودیم که به علت مطالبات شستا، ساختمان فدراسیون فوتبال در آستانه مصادره قرار گرفت و همین یک نکته مشخص می کند که وضعیت تا چه اندازه ای وخیم است.
 مسئله بعدی که برای رئیس بعدی چالش ساز خواهد بود، وضعیت وخیم اسپانسرینگ و بی اعتمادی هایی است که باعث فرار سرمایه از فوتبال شده است. مدیران فوتبال بیلان مالی شفافی در سال های اخیر نداشته اند و از قرارداد با آدیداس گرفته تا حامیان مالی تیم ملی و حق پخش و تبلیغات محیطی و ... همگی در مبهم ترین حالت قرار دارند و هنوز کسی اطلاع دقیقی از میزان درآمد فدراسیون و چگونگی عقد قراردادها ندارد.
فدراسیون فوتبال، امروز به واسطه روابط تیره با اکثر شرکت ها و پیمانکارانی که با آنها قرارداد بست، به برندی بدنام در میان اغلب حامیان مالی‌اش بدل شده و معلوم نیست باید چند سال زمان صرف شود تا این چهره مخدوش، اصلاح شده و دوباره فوتبال بتواند از محل اسپانسرهایش، مخارج هنگفت را تأمین کند.
این مسائل گوشه ای از ویرانه های به جا مانده مدیران فوتبال است و برآیندها حکایت از این دارد که با این میراث فعلی نباید امید چندانی به حرکت فوتبال در مسیر صحیح خود - حداقل در کوتاه مدت - داشت.
حتی اگر بهترین مدیر و متخصص ترین فرد کشور هم رئیس فدراسیون شود اولین گام او آوار برداری خرابه های کنونی است و چند سالی زمان خواهد برد تا فوتبال به شرایط عادی برگردد. بنابراین نباید تصور داشت که انتخابات اسفند ناجی فوتبال ایران شود و باید بر مبنای درک صحیح شرایط کنونی انتظار داشت.