بی پناهی محیط زیست و حافظانش

جای بسی تعجب است که بشر با دست خود محل حیات و تضمین ادامه نسلش را اینگونه مورد تخریب قرار می دهد. البته این موضوع به طور ویژه دردستور کار مدیریت معقول جهانی قرار گرفته است و بسیاری از دولت ها و سازمان های مردم نهاد در سراسر جهان به عنوان روشنگر فعالیت های تخریبی و حامی محیط زیست درحال فعالیت هستند، اما عملکردهای منفعت طلبانه بشری همچنان اصرار بر نابودی منابع زیست محیطی دارد تا به منافع مختلف خویش برسد.

بی پناهی محیط زیست و حافظانش

جای بسی تعجب است که بشر با دست خود محل حیات و تضمین ادامه نسلش را اینگونه مورد تخریب قرار می دهد. البته این موضوع به طور ویژه دردستور کار مدیریت معقول جهانی قرار گرفته است و بسیاری از دولت ها و سازمان های مردم نهاد در سراسر جهان به عنوان روشنگر  فعالیت های تخریبی و حامی محیط زیست درحال فعالیت هستند، اما عملکردهای منفعت طلبانه بشری همچنان اصرار بر نابودی منابع زیست محیطی دارد تا به منافع مختلف خویش برسد.
درکشورما نیز این موضوع در حول یک محور فاجعه آمیز حرکت می کند. به گونه ای که این تخریب ها جدای از اینکه به دست برخی مردم انجام می شود، درحدی گسترده و غیرقابل باور توسط سازمان های رسمی صورت می گیرد که بیشتر آنها خودشان به عنوان حامی محیط زیست وظیفه و رسالت دارند!.
فاجعه ای که در مورد جنگل های هیرکانی رخ داد می تواند یکی از الگوهای نابودی بشر به دست خودش برای آیندگان مورد استناد قرار گیرد؛ به گونه ای که درختانی با عمر چند قرن را قطع کردند تا جای آن پارکینگ بسازند!.
درمیانکاله مجوزی رسمی و قانونی به پتروشیمی داده شده تا در قلب مراتعی که سالیان سال محل چرای دام های منطقه بوده حصار بکشند و عملیات عمرانی راه بیندازند و هربار که حامیان محیط زیست به آنها معترض شوند با داشتن حکم قانونی علیه آنها شکایت و به دادگاه بکشانندشان و در این بین کارشان راهم انجام دهند!.
اما این بی پناهی تنها درمورد محیط زیست صدق نمی کند و حافظان رسمی آن نیز دچار خشم و خشونت طمع ورزان گردیده اند. محیط بانان کشورمان به واقع جزو مظلوم ترین اقشاری هستند که از باب انسانیت ناب و علاقه خالصانه به طبیعت و موجوداتی که درآن نمو می کنند، برای حفاظت از این بستر وارد میدان می شوند اما درحین انجام ماموریت مورد حمله شکارچیان،قاچاقچیان و تخریبگران محیط زیست قرار می گیرند و به سبب ضعف های قانونی قادر به استفاده از سلاح خود نیستند و یا اساساً تجیهزات دفاعی لازم را ندارند.
کار به جایی می رسد که یا در این درگیری ها کشته و مجروح می شوند و یا اگر درحین درگیری موجب مرگ متخلفین شوند درخوش بینانه ترین حالت باید به جرم قتل غیرعمد سال ها در زندان بمانند، که البته
نمونه هایی هم داشته ایم که به سبب عدم رضایت خانواده متوفی، محیط بانان به چوبه دار سپرده شده اند.
در نمونه ای دیگر از این مظلومیت شاهد حمله مسلحانه به منزل دو تن از محیط بانان آمل بودیم. اشرار خانه این محیط بانان را به رگبار بستند و موجب خسارت بسیاری در منزل ایشان شدند و چقدر بخت با آنها یار بوده که به کسی از اعضای خانواده آسیب نرسیده است و گرنه مشخص نیست چه داغی بردل محیط بانان و خانواده آنان باقی می گذاشت.
سال هاست درمورد ضعف های قانونی و کمبود مالی و پشتیبانی میحط بانان هشدار داده می شود، اما هنوز این مهم و درخواست بی نتیجه مانده است و جدای اینکه مجازات بازدارنده ای برای متجاوزین به حریم طبیعت درنظر گرفته نشده، قانون مناسبی هم در حمایت از محیط بانان تدوین و اجرایی نگردیده است.