از جهیزیه دست دوم تا ناتوانی در تعمیر لوازم منزل!

این رسم چه پسندیده باشد چه نباشد، فعلا یک عرف و سنت محکم و تغییرناپذیر است؛ رسم و سنتی که در آن خانواده عروس باید تمامی وسائل زندگی دوجوان را تهیه کند. اما چندسالی است با توجه به گرانی و حتی نایاب شدن وسائل منزل، برخی خانواده‌ها، نمی‌توانند لوازم دست اول تهیه کنند و ناچار به لوازم منزل دست دومِ در حد نو، روی آورده‌اند. البته هستند در این میان، جوانانی که ترجیح می‌دهند به‌جای چنین ولخرجی‌هایی که در جهت چشم و هم‌چشمی صورت می‌گیرد، خودشان برای خرید اقدام کنند و واقعا آن‌چه را که لازم دارند برای خانه بخت خود بخرند. در این میان کمک‌های خیران و NGOها را نیز نباید نادیده گرفت. اما این تنها سویه‌ی پرالتهاب و گاه به‌شدت مشکل‌زایی است که به زندگی‌های مشترک جدید مربوط می‌شود. مشکل مهم‌تر دیگری که مدتی است خانواده‌ها را درگیر کرده، کیفیت پایین لوازم خانگی و خراب‌شدن سریع آن‌هاست که با آسیب دیدن یک قطعه کوچک ناچار باید هزینه زیادی برای تعمیر بپردازند؛ نتیجه چنین روندی گران شدن تعمیر لوازم منزل است و بالتبع، سکه شدن بازار تعمیرکاران. از آن‌جا که لوازم منزل بسیار گران شده و یا برخی از این وسائل دیگر در بازار موجود نیستند، مردم ناچارند لوازم خانه خود را که نیاز به تعمیر دارد به دست تعمیرکاران نه چندان وارد بسپارند، ضمن این‌که حتی اگر این تعمیرکاران، کارآمد و توانا باشند هم، برخی قطعات اصلا یافت نمی‌شود؛ تحریم‌ها باعث شده فقط ۳۰ درصد قطعات مصرفی لوازم خانگی در بازار موجود باشد و تعمیرکاران ناچارند از قطعات تقلبی و یا دست دوم استفاده کنند و در نهایت دستمزد بالایی هم بگیرند، چون مردم چاره‌ای ندارند و چنین است که «ناچار» بودن امروز در میان اغلب مردم ما به یک سبک زندگی بدل شده است.

این رسم چه پسندیده باشد چه نباشد، فعلا یک عرف و سنت محکم و تغییرناپذیر است؛ رسم و سنتی که در آن خانواده عروس باید تمامی وسائل زندگی دوجوان را تهیه کند. اما چندسالی است با توجه به گرانی و حتی نایاب شدن وسائل منزل، برخی خانواده‌ها، نمی‌توانند لوازم دست اول تهیه کنند و ناچار به لوازم منزل دست دومِ در حد نو، روی آورده‌اند. البته هستند در این میان، جوانانی که ترجیح می‌دهند به‌جای چنین ولخرجی‌هایی که در جهت چشم و هم‌چشمی صورت می‌گیرد، خودشان برای خرید اقدام کنند و واقعا آن‌چه را که لازم دارند برای خانه بخت خود بخرند. در این میان کمک‌های خیران و NGOها را نیز نباید نادیده گرفت. اما این تنها سویه‌ی پرالتهاب و گاه به‌شدت مشکل‌زایی است که به زندگی‌های مشترک جدید مربوط می‌شود. مشکل مهم‌تر دیگری که مدتی است خانواده‌ها را درگیر کرده، کیفیت پایین لوازم خانگی و خراب‌شدن سریع آن‌هاست که با آسیب دیدن یک قطعه کوچک ناچار باید هزینه زیادی برای تعمیر بپردازند؛ نتیجه چنین روندی گران شدن تعمیر لوازم منزل است و بالتبع، سکه شدن بازار تعمیرکاران. از آن‌جا که لوازم منزل بسیار گران شده و یا برخی از این وسائل دیگر در بازار موجود نیستند، مردم ناچارند لوازم خانه خود را که نیاز به تعمیر دارد به دست تعمیرکاران نه چندان وارد بسپارند، ضمن این‌که حتی اگر این تعمیرکاران، کارآمد و توانا باشند هم، برخی قطعات اصلا یافت نمی‌شود؛ تحریم‌ها باعث شده فقط ۳۰ درصد قطعات مصرفی لوازم خانگی در بازار موجود باشد و تعمیرکاران ناچارند از قطعات تقلبی و یا دست دوم استفاده کنند و در نهایت دستمزد بالایی هم بگیرند، چون مردم چاره‌ای ندارند و چنین است که «ناچار» بودن امروز در میان اغلب مردم ما به یک سبک زندگی بدل شده است.    
این ماجرا البته در مورد افرادی صدق می‌کند که به‌نحوی هزینه تعمیرات را می‌توانند بپردازند. برخی از مردم حتی هزینه تعمیرات را ندارند و یکی‌یکی از وسائل و لوازم مورد نیاز خانه شان، کم می‌شود.