مدیران "خسته از انقلاب"؛ یا مدیران انقلابی خسته

"مدیریت" علمی است که علاوه بر تجربه نیاز به طراوت و بروزرسانی درعرصه های مختلف دارد. هرچند که مدیران و مسئولانی با تجربه و باسابقه کاری بیش از چند دهه در سیستم اجرایی و تصمیم گیری کشور داشته باشیم، نمی توان نسبت به کارایی و بهره وری بالای آنها قانع شد. چرا که مدیریت فضای موجود با مدیریت فضای چند دهه پیش کاملاً متفاوت است.

مدیران "خسته از انقلاب"؛ یا مدیران انقلابی خسته

"مدیریت" علمی است که علاوه بر تجربه نیاز به طراوت و بروزرسانی درعرصه های مختلف دارد. هرچند که مدیران و مسئولانی با تجربه و باسابقه کاری بیش از چند دهه در سیستم اجرایی و تصمیم گیری کشور داشته باشیم، نمی توان نسبت به کارایی و بهره وری بالای آنها قانع شد. چرا که مدیریت فضای موجود با مدیریت فضای چند دهه پیش کاملاً متفاوت است.
اخیراً درمورد مشکلات و معضلات کشور، بحث "خستگی برخی مدیران از انقلاب" بیان شده و آن را یکی از علل اصلی لاینحل ماندن گرفتاری های کشور عنوان داشته اند. هرچند که نمی توان چنین  فرضی را نادیده گرفت، چرا که نمونه هایی مختلفی از افراد و مدیران دوآتشه انقلابی را داشته ایم که بعضاً یا سر از خارج کشور درآورده اند با غارت اموال مردم گریخته اند و یا اساساً با سیستم و ماهیت نظام به اختلاف خورده اند.
اما درکنار این فرض باید فرضیه های محتمل تر را نیز مورد توجه قرارداد. یکی از این فرضیه ها "خستگی برخی مدیران انقلابی" است و چه بسا همین خستگی باعث بروز بسیاری از مفاسد در سیستم مدیریتی کشور گردیده باشد. امروز بسیاری از مدیران و مسئولان
دست اندرکار در سیستم مدیریتی کشور بعد از گذشت بیش از 40 سال از عمر انقلاب همچنان درامورات مختلف روی کار هستند و صرفاً شاید از بخشی به بخش دیگر تغییر مسئولیت داده باشند.
حرف از 40 سال حضور مستمر و بی وقفه درچرخه مدیریت کشور است که هیچ بازنشستگی درکار نیست و این چرخه هیچگاه بزرگتر و یا کوچکتر و بروز نمی شود و افرادی که با وقوع انقلاب به این حلقه وارد شدند همچنان حضور دارند و شاید موقعیتشان در این چرخه تغییر کرده باشد. لذا ما  تنها در حلقه های میانی یا پایینی که کارگزاران سیاست های مدیریتی کشور فعالیت دارند، شاهد بروز شدن نیروها هستیم.
هیچکس منکر تجربه و ژرف نگری مدیران انقلابی نیست، اما واقعیت این است که آنها خودشان نیز در سنین جوانی وارد عرصه مدیریت کشور شدند و با اتکا به قوه و استعداد جوانی بوده که توانستند امورات را بچرخانند. باید به آقایان و خدمتگذاران انقلابی کشور گوشزد که عمرخدمت و خدمتگذاری به ملت هیچگاه پایانی ندارد، اما بعضاً این خدمت به ملت با جا خالی کردن برای جوانان و تربیت مدیران جوان برای نسل های آینده میسر خواهد شد.
فرض را براین بگیریم مدیران با سابقه تا لحظه آخر عمر بدون هیچگونه کاهش راندمان کاری در امر خدمتگذاری حضور داشتند، اما آیا برای بعد از خود نیز مدیر و نیرویی تربیت شده که تجربه مدیریتی داشته باشد و یکباره میدان بی پهلوان نماند؟!
اگر حسن نیت در وجود افراد برای خدمت به انقلاب باشد، هیچگاه خستگی از انقلاب بروز پیدا نمی کند. اما اینکه مدیران انقلابی خسته شوند، امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است. لذا این خستگی را باید با ورود و جایگزینی نیروهای جوان به صورت موسمی کنترل کرد. اینکه رهبری بارها درمورد حضور نیروهای جوان وبهره گیری از توان مدیران پرانرژی در عرصه های مختلف کشور تاکید دارند از حیث همین درگردش بودن و بازبودن چرخه مدیریت کشور است.