اظهار نظر در مورد مسائل مختلف را با احتیاط بیشتری بیان کنیم

مشخص نیست چرا تقسیم وظایف و مسئولیت پذیری سازمانی درکشورما معنا و مفهومی ندارد. هر موضوع و حادثه و یا اتفاقی که در داخل و خارج از کشور رخ می دهد موجب تبدیل شدن همه به یک سخنگو می گردد؛ به طوری که بعضاً برخی افراد بیش از سخنگو و نماینده رسمی نهاد مسئول اظهار نظر می کنند!.

اظهار نظر در مورد مسائل مختلف را با احتیاط بیشتری بیان کنیم

مشخص نیست چرا تقسیم وظایف و مسئولیت پذیری سازمانی درکشورما معنا و مفهومی ندارد. هر موضوع و حادثه و یا اتفاقی که در داخل و خارج از کشور رخ می دهد موجب تبدیل شدن همه به یک سخنگو می گردد؛ به طوری که بعضاً برخی افراد بیش از سخنگو و نماینده رسمی نهاد مسئول اظهار نظر می کنند!.
متأسفانه این رویه باعث شده تا افراد بیش از آنکه در حوزه مسئولیت و حیطه وظایفشان فعالیت داشته باشند در دیگر حوزه ها دخالت داشته باشند. بارها و بارها از این عملکردها و واکنش های غیر مرتبط ،کشور دچار آسیب و هزینه های سنگین شده است، اما گویا بنایی برای تغییر و اصلاح این امر نیست.
در حوزه هایی همچون سیاست خارجی علیرغم تخصصی بودن مباحث، بیشترین کارشناسان خود خوانده و صاحب نظر بیرون از دستگاه دیپلماسی کشورمان وجود دارد. فرد در حوزه غیر مرتبط مهارت و مسئولیت دارد اما درمورد برجام اظهار نظر و مصاحبه می کند. طرف مسئولیتی در نهادهای عمرانی درمورد غنی سازی ابراز نظر می کند و جالب تر اینکه نظراتشان را نیز کامل کارشناسی و بالاتر از آن موضع اصلی نظام تلقی می کنند!.
در حوزه مسائل اجتماعی حادثه ای در جامعه رخ می دهد، از ورزشکار و هنرمند گرفته تا سیاستمدار و اقتصاددان همگی موضوع را به زعم خود تحلیل و علت گشایی می کنند، بی آنکه ذره ای از واقعیت ها و زیربسترهای رخ داده خبری داشته باشند. اتفاقاً پرهزینه ترین بخشی که تبعات روانی و روحی نیز برای جامعه به دنبال دارد در همین حوزه قرار دارد.
حتی بعضی ازافراد که نه پشتوانه علمی دارند و نه چهره ای
شناخته شده هستند، صرفاً برای جذب دنبال کننده بیشتر چنان اقدام به موضع گیری می کنند که گویا در حوزه مد نظر دکتری نظریه پردازی دارند. یک چالش معمولی را به چنان معضل و بحرانی تبدیل می کنند که ابعاد آن به ناکجا آباد می کشد. البته این مربوط به چهره های شناخته شده و واقعی مردم نیست که حرفشان، حرف دل مردم است اما واقعاً برخی با نظرات غیرکارشناسی و بدون داشتن کوچکترین مهارتی در موضوعات مختلف دخالت می کنند و جامعه را دچار استرس و هیجان بی مورد می کنند.
اینکه هرفردی در جامعه آزاد است که نظراتش را درمورد مسائل مختلف بیان کند ربطی به این بحث ندارد. مردم آزادند که موضوعی را براساس شنیده و دیده ها و تحلیل شخصی نقد کنند. اما وقتی فردی دارای مسئولیت و جایگاه رسمی و عمومی می شود باید در مورد مسائل با احتیاط بیشتری برخورد کند. چرا که به سبب شناخته شده بودن حرف و کلامش به منبعی برای ارجاع تبدیل می شود.
اشکال کار در این جاست که ما "حرف نزدن" را بلد نیستیم. اگر
نمی توانیم و یا نمی دانیم که چگونه باید در مورد یک مسئله حرف زد، حداقل حرف نزدن را می توان یاد گرفت. اگر وزارت خارجه و وزیر خارجه و سخنگو داریم، کمی به جایگاه و شأنیت آن احترام بگذاریم و اجازه دهیم امور به صورت تخصصی توسط مسئولین ذی ربط و یا کارشناسان این حوزه دنبال شود.
اگر امروز مسمومیت دانش آموزان رخ داده است، اجازه دهیم تا
دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی و انتظامی کار را پیش ببرند و آنقدر
تحلیل ها و علت های بی محتوا به خورد جامعه ندهیم. امروز روان جامعه از یکسو به خاطر اصل حادثه مخدوش است و از سوی دیگر به سبب تکثر اظهاراتی که مدام از سوی مسئولان مختلف، نمایندگان مجلس، و
رسانه های خارجی مطرح می گردد. اگر نگاهی به اخبار این حادثه بیندازید می بینید که به تعداد مصاحبه کنندگان، علت برای این حادثه عنوان شده است!. بیایید کمی حرف نزدن را تمرین کنیم، هم به نفع خودمان است و هم به نفع کشور.