"خط فقر" مردم را شکست داده است

سال ها پیش هر زمان نرخ و آماری از "خط فقر" به میان می آمد، افراد سریع دریافتی و درآمد خود را با آن مطابقت می دادند تا ببینند در کجای این خط قرار می گیرند. البته سابق روال به گونه ای بود که فاصله چندانی میان نرخ خط فقر با طبقاتی که زیر یا موازی یا بالای آن خط قرار داشتند، وجود نداشت.

"خط فقر" مردم را شکست داده است


 

سال ها پیش هر زمان نرخ و آماری از "خط فقر" به میان می آمد، افراد سریع دریافتی و درآمد خود را با آن مطابقت می دادند تا ببینند در کجای این خط قرار می گیرند. البته سابق روال به گونه ای بود که فاصله چندانی میان نرخ خط فقر با طبقاتی که زیر یا موازی یا بالای آن خط قرار داشتند، وجود نداشت.
اما هرچه پیش آمدیم طی دو دهه اخیر مدام نرخ خط فقر با شیبی صعودی با وضعیت مالی مردم جامعه فاصله گرفت و در ده سال گذشته دیگر هیچ قرابتی با اکثریت مردم جامعه نداشته است و جز چند درصد محدود افراد جامعه، الباقی اعم از شاغل و بیکار، کاسب یا کارمند، کارگر رسمی یا روزمزد، تحصیل کرده یا بی سواد، همگی با فاصله ای زیاد زیر خط فقر قرار دارند.
اخیراً کمیسیون اجتماعی مجلس اعلام کرده است که خط فقر در حدود «18 میلیون تومان» است. حال اگر نگاهی به این نرخ با حقوق و دریافتی اکثریت جامعه بیندازیم متوجه فاجعه خواهیم شد. وقتی وزارت کار حقوق پایه را زیر 6 میلیون تعیین کرده است، یعنی اگر افراد سه شیفت هم کار کنند بازهم زیر خط فقر قرار دارند!.
این درحالی است که به هر قوه و نهادی که مراجعه می کنیم و پاسخ می خواهیم، مسئولان مربوطه از آمار و ارقام هایی صحبت می کنند که اساساً در هیچ کجا نمی توان آثار و ردی از آن یافت و در نهایت با این جمله که «ما در تلاشیم تا مشکلات مردم را برطرف کنیم» خود را از هرگونه مسئولیت پذیری و ارائه گزارش کار رها می کنند.
واقعاً مردم می خواهند بدانند که این تلاش هایی که مسئولان از آن دم می زنند چرا به نتیجه ملموس نمی رسد. آیا کسانی که آمارهایی از خط فقر می دهند، به معنا و بطن این آمار و ارقام توجه می کنند. وقتی می گویند خط فقر حدود 18 میلیون تومان است، از خود می پرسند مردم عادی جامعه چطور امورات و نیازهای معیشتی خود را چاره می کنند؟!.
این ابهام وجود دارد که وقتی مسئولان و نهادهای مختلف از مشکلات معیشتی و یا خط فقر حرف می زنند، برنامه و رویکردی برای بهبود و یا برطرف سازی آن دارند. حال که خط فقر 18 میلیونی را برای زندگی اجتماعی و اقتصادی جامعه مشخص کرده ایم، برنامه و راهکار مبارزه با آن چیست؟.
چنین به نظر می رسد که خط فقر جدای از مردم، مسئولان و
برنامه ریزان کشور را نیز شکست داده و اینطور به نظر می رسد کار از شیرازه خود خارج شده است و دیگر کسی نمی تواند آن را بهبود بخشد!. اگر این چنین است علت این همه بوروکراسی عریض و طویل و تشکیل کمیته و کمیسیون و کارگروه اقتصادی و اجتماعی برای چیست، وقتی خروجی آن هیچ سنخیتی با نیازهای مردم ندارد!.
اما باید توجه داشت این وضعیت نمی تواند این چنین ادامه یابد، چرا که مردم از مسئولان و نمایندگان و منتخبین خود انتظار اصلاح و تغییر و بهبود شرایط را دارند. اینکه نظاره گر فرو رفتن جامعه در باتلاق مشکلات معیشتی باشیم و کاری از پیش نبریم چه سودی برای مردم خواهد داشت. اگر اصلاح و تغییر را در دستور کار قرار ندهیم و مدام از جامعه بخواهیم شرایط را تحمل کنند، قطعاً مردم ظرفیت و تحملشان سر ریز خواهد شد و وضعیتی غیرقابل پیش بینی رخ خواهد داد. داشتن یک زندگی عادی چیز زیادی نیست که نتوان آن را محقق کرد، تنها نیاز به مدیریت مسئولانه دارد که متأسفانه نوش داروی گمشده این روزهای کشور است.