استقبال و جذ ب مخاطب در رسانه ملی

«آفرینش» بررسی کرد؛

چندی پیش بود که مسئولان صداوسیما اعلام کردند که این رسانه ۸۰ درصد از مخاطبان را به خود جلب و جذب کرده است. اینکه این آمار با چه معیار و ملاکی مشخص شده و چطور با این قطعیت می توان این آمار بالا را اعلام کرد، بماند برای بعد و مورد بحث فعلی نیست.

استقبال و جذ ب مخاطب در رسانه ملی



 

چندی پیش بود که مسئولان صداوسیما اعلام کردند که این رسانه 80 درصد از مخاطبان را به خود جلب و جذب کرده است. اینکه این آمار با چه معیار و ملاکی مشخص شده و چطور با این قطعیت می توان این آمار بالا را اعلام کرد، بماند برای بعد و مورد بحث فعلی نیست.
آنچه در این مطلب به آن پرداخته می شود، نحوه عملکرد فعلی رسانه ملی است که در خور مخاطب "80 درصدی" نیست!. وقتی رسانه ای این میزان مخاطب دارد، قطعاً در حوزه برنامه ریزی و برنامه سازی باید
به گونه ای رفتار کند که علایق و سلایق 80درصد جامعه را تأمین کند. از قضا با توجه به جوان بودن بافت جمعیتی کشورمان، کار رسانه ملی بسیار سخت خواهد بود. چرا که تأمین برنامه برای قشری که بعضاً سلایقش متنوع و مختلف می باشد بسیار سخت است.
از این موضوع نیز می گذریم، اما عملکرد و دستور کار فعلی رسانه ملی نیز به نظر مناسب با نیازها و پرکردن اوقات فراغت جامعه نیست. امروز آفت "تکرار و بازگشت به آرشیو" ، موجب سرخوردگی و بعضاً دلزدگی همین مخاطبان "80 درصدی" شده است. امروز شبکه های مختلف سیما برای پر کردن جدول برنامه های خود مدام به سراغ سریال ها و فیلم ها و
برنامه هایی می روند که بیش از دو دهه است که مدام برای مردم به نمایش در آمده و بعضاً سال ساخت آنها به دهه 60 باز می گردد.
اگر بحث نوستالژی است، این موضوع تاحدی پذیرفته است اما باید توجه داشت که این نوستالژی ها برای چه تعداد از مخاطبان جذاب است. مثلاً سریال "آیینه عبرت" برای چه تعداد از مردم ما جذابیت دارد که در طول یک سال از چند شبکه مختلف بازپخش شود؟!. افتادن در دام تکرار سریال های بلند مذهبی و تاریخی و بازپخش آن به صورت نوبتی از
شبکه های مختلف، قطعاً موجب ریزش مخاطبان خواهد شد.
یا در حوزه طنز و کمدی، به عنوان اصلی ترین نیاز امروز مخاطبان رسانه ملی، چه دستاوردی دارد. در این زمینه نیز چند برنامه در
سال های اخیر همچون "خندوانه" و "دورهمی" ساخته شده که آنها هم دچار آفت بازپخش شده اند، و چند سریال کمدی دیگر را که حداقل یک دهه پیش ساخته شده اند را برای مردم پخش می کنند. این برنامه ریزی در تأمین برنامه های رسانه ملی بعضاً موجب دلزدگی مخاطبان از آثاری جذاب همچون "پایتخت" شده است. امروز مردم ایران قسمت های پایتخت را یک به یک ازبر شده اند از بس که شبکه های مختلف در فواصل کوتاه آن را بازپخش کرده اند.
در حوزه ورزش و جوانان نیز برنامه هایی ساخته شده بود که طی دو دهه همواره جزو پربازدیدترین و به عبارتی نجاتبخش رسانه ملی در آمار بازدیدها بود. بعد از این برنامه، نمونه های دیگری از روی دست آن ساخته شد که هیچگاه نتوانست جای آن را بگیرند. اگر تدارک برنامه "عصرجدید" را که به صورت دوره ای پخش می شود را از رسانه ملی بگیریم، کدام برنامه را می توان در حوزه جوانان و جذابیت مورد دفاع قرار داد؟!
جذب مخاطب با آمار و ارقام دادن منطقی نیست، بلکه باید نسبت به جذابیت و تنوع برنامه ها این بررسی ها صورت گیرد. روش های سنتی و کلیشه ای همچون آوردن چهره های ثابت هنری، سیاسی، مذهبی و ورزشی به سیما و بحث های یک طرفه، دیگر جذابیتی برای این حجم از مخاطب ندارد.
لذا پیشنهاد می گردد صداوسیما باید مسیر خود را اصلاح کند و
رسانه ای برای تمام اقشار باشد . اگر این چنین نباشد چه آمار 80 درصدی و چه اعداد و ارقام دیگر از تعداد مخاطبان، قطعاً ریزش
 خواهد داشت.