افزايش عمق و بُعد خشونت كلامي و فيزيكي در لايه‌هاي مختلف جامعه

مدتي است خشونت درجامعه ايراني، عمق و گستره زيادي يافته، مردم درهر صنف و طبقه و هرسطح از سواد و هر رده‌اي از مقام و مرتبه اجتماعي، با يك جرقه، به مرحله انفجار رسيده و دست به يقه مي‌شوند و يا يكديگر را مورد برخوردهاي كلامي قرار مي‌دهند. اين وضعيت فزاينده به گفته كارشناسان، نشان از كاهش آستانه تاب‌آوري مردم است كه مي‌تواند علت‌هاي مختلفي داشته باشد. برخي از روان‌شناسان و جامعه‌شناسان، محروميت و كاسته شدن مداوم توان اقتصادي مردم را يكي از عمده‌ترين دلايل افزايش خشونت و كاهش تاب‌آوري مي‌دانند؛ زيرا اين محروميت و كاهش توان اقتصادي تنها در قشر معمولي جامعه ديده مي‌شود و در برخي اقشار خاص، اين مسئله كاملا برعكس است، در اين حالت فرد محروم و كم‌بضاعت با مقايسه خود با ديگري كه يك شبه به ثروتي بادآورده دست يافته، احساس حرمان و خسران مي‌كند و تنها كاري از دستش برمي‌آيد، خشمگين شدن است و يافتن كسي كه اين خشم و خشونت را بر وي تخليه كند. اين‌گونه است كه كوچه‌ها و خيابان‌هاي شهر، در ميان خانواده‌ها، و حتي در ميان مسئولان و دولتمردان و در رسانه‌ها، نمود و و بروزخشم زياد شده و بازار افترا و اهانت و توهين و دست به يقه شدن، بسيار داغ است. به گفته عضو و رئیس «کمیسیون تخصصی روان‌شناسی اجتماعی» سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره کشور، يکي از دلايل پايين‌بودن استانداردهاي اجتماعي همچون کاهش استاندارد سلامت اجتماعي، آن است که خانواده، نقش آرامش‌بخشي خودش را به دليل افزايش نيازهاي اقتصادي و معيشتي، از دست داده. به اين ترتيب افراد در شرايط عصبي، عصبانيت خود را از خانه به جامعه و از جامعه به خانه منتقل مي‌کنند.عامل بعدي «الگوهاي اجتماعي» است؛ براي مثال افراد اگر داد بزنند، حرف‌شان به کرسي مي‌نشيند!


مدتي است خشونت درجامعه ايراني، عمق و گستره زيادي يافته، مردم درهر صنف و طبقه و هرسطح از سواد و هر رده‌اي از مقام و مرتبه اجتماعي، با يك جرقه، به مرحله انفجار رسيده و دست به يقه مي‌شوند و يا يكديگر را مورد برخوردهاي كلامي قرار مي‌دهند. اين وضعيت فزاينده به گفته كارشناسان، نشان از كاهش آستانه تاب‌آوري مردم است كه مي‌تواند علت‌هاي مختلفي داشته باشد. برخي از روان‌شناسان و جامعه‌شناسان، محروميت و كاسته شدن مداوم توان اقتصادي مردم را يكي از عمده‌ترين دلايل افزايش خشونت و كاهش تاب‌آوري مي‌دانند؛ زيرا اين محروميت و كاهش توان اقتصادي تنها در قشر معمولي جامعه ديده مي‌شود و در برخي اقشار خاص، اين مسئله كاملا برعكس است، در اين حالت فرد محروم و كم‌بضاعت با مقايسه خود با ديگري كه يك شبه به ثروتي بادآورده دست يافته، احساس حرمان و خسران مي‌كند و تنها كاري از دستش برمي‌آيد، خشمگين شدن است و يافتن كسي كه اين خشم و خشونت را بر وي تخليه كند. اين‌گونه است كه كوچه‌ها و خيابان‌هاي شهر، در ميان خانواده‌ها، و حتي در ميان مسئولان و دولتمردان و در رسانه‌ها، نمود و و بروزخشم زياد شده و بازار افترا و اهانت و توهين و دست به يقه شدن، بسيار داغ است. به گفته عضو و رئیس «کمیسیون تخصصی روان‌شناسی اجتماعی» سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره کشور، يکي از دلايل پايين‌بودن استانداردهاي اجتماعي همچون کاهش استاندارد سلامت اجتماعي، آن است که خانواده، نقش آرامش‌بخشي خودش را به دليل افزايش نيازهاي اقتصادي و معيشتي، از دست داده. به اين ترتيب افراد در شرايط عصبي، عصبانيت خود را از خانه به جامعه و از جامعه به خانه منتقل مي‌کنند.عامل بعدي «الگوهاي اجتماعي» است؛ براي مثال افراد اگر داد بزنند، حرف‌شان به کرسي مي‌نشيند!  
اصلاح اين موارد خيلي سخت و نيازمند تدابير کشوري و نيازمند همكاري و همراهي شوراي سلامت اجتماعي با حضور وزراي علوم، آموزش‌وپرورش، وزارت بهداشت‌ودرمان، فرهنگ‌وارشاد اسلامي و روساي سازمان‌هاي بهزيستي و نظام روان‌شناسي و وزارت ورزش‌وجوانان است.