"کارت ملی"، سهم مردم از اقتصاد

طی هفته های اخیر بحث عرضه خودروهای داخلی و خارجی در بورس کالا داغ شده است و یادآور زمانی است که خبرهای سود دهی کذایی خرید سهام در بورس داغ شده بود و چه بسیار افرادی که طلا و ماشین و حتی خانه خود را فروختند تا بتوانند سود و سهمی از این اقتصاد ببرند که متأسفانه آن شد که نباید می شد!.

"کارت ملی"، سهم مردم از اقتصاد

 


طی هفته های اخیر بحث عرضه خودروهای داخلی و خارجی در بورس کالا داغ شده است و یادآور زمانی است که خبرهای سود دهی کذایی خرید سهام در بورس داغ شده بود و چه بسیار افرادی که طلا و ماشین و حتی خانه خود را فروختند تا بتوانند سود و سهمی از این اقتصاد ببرند که متأسفانه آن شد که نباید می شد!.
حال امروز دیگر نه برای کسی طلا مانده و نه پولی که بخواهند در بورس کالا خودرو بخرند و مهمتر از همه نه اطمینانی به این قبیل برنامه ریزی های مسئولان اقتصادی کشور دارند. اما با این حال مردم می بینند که یک بازاری برای برخی فراهم شده است که با داشتن چندصد میلیون و ثبت نام
می توانند خودرویی را در بورس کالا بخرند که قیمتش در بازار آزاد بین 100 تا
800 میلیون اختلاف قیمت دارد. این هم از هنر مدیریت اقتصاد ماست که چنین فرصت هایی را به وجود می آورند!.
اما مردم عادی که دیگر قادر به خرید ماشین های چند میلیونی و میلیاردی نیستند، این تنور برای آنهایی داغ است که از تمکن مالی برخوردارند. در این بازار دلالی هستند سودجویانی که برای رسیدن به آن چندصد میلیون مابه التفاوت قیمت خودرو در بورس و بازار آزاد، حاضرند پولی به افراد ندار بدهند تا با کدملی آنها از بورس خرید کنند!. اینکه برای هر کارت ملی چند میلیون تومان داده می شود مهم نیست. مهم این است که سهم مردم کشور از این اقتصاد تنها یک شماره ملی است که هر بار یا برای خرید سکه یا برای خرید دلار یا برای قرعه کشی خودرو به دلالان فروخته می شود. کارایی و ارزش افزوده این اقتصاد برای دلالان و کسانی است که به سبب داشتن نقدینگی قادرند در سیاست های فشل اقتصادی برای خود سودی دست و پا کنند.
این سیاست های اقتصادی عدالت محور نیست؛ فکری برای مردم عادی هم بکنید!