او استاد جاوید همه اعصار است

روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی؛

یکی از بزرگ‌ترین موهبت‌های سرزمین ما، با تاریخ کهنش، ظهور نوابغی است که نه تنها در دوران و روزگار خود، سرآمد بودند و دنیای اندیشایی خاص و متفاوتی داشتند؛ بلکه امروز نیز با نگاه دوباره به شخصیت علمی و فرهنگی آنان، درمی‌یابیم که این نوابغ، هنوزهم هم‌چون ستارگانی مرگ‌ناپذیر، می‌درخشند و در هزاره سوم نیز روش‌های علمی و پژوهشی آنان، آدمی را شگفت‌زده می‌کند.

او استاد جاوید همه اعصار است


یکی از بزرگ‌ترین موهبت‌های سرزمین ما، با تاریخ کهنش، ظهور نوابغی است که نه تنها در دوران و روزگار خود، سرآمد بودند و دنیای اندیشایی خاص و متفاوتی داشتند؛ بلکه امروز نیز با نگاه دوباره به شخصیت علمی و فرهنگی آنان، درمی‌یابیم که این نوابغ، هنوزهم هم‌چون ستارگانی مرگ‌ناپذیر، می‌درخشند و در هزاره سوم نیز روش‌های علمی و پژوهشی آنان، آدمی را شگفت‌زده می‌کند.
یکی از این نوابغ، که باید از زاویه‌ای دیگر و با نگاهی تازه به او نگریسته شود، ابوریحان بیرونی است؛ دانشمندی که درقرن پنجم هجری هم‌چون یک دانشمند عصر جدید می‌اندیشیده، و بدون تعصب پژوهش و تحقیق می‌کرده و نتیجه تمام پژوهش‌های او تا سال‌ها روشنگر راه دانشمندان به‌ویژه در سرزمین‌های غربی بوده است. ابوریحان بیرونی دانشمندی است که ارزش شخصیت علمی وی، بیشتر وابسته به رویکرد تجربی و بدون تعصب و نداشتن پیش ذهنیت اوست نسبت به تمام دانش‌های روزگارش است، او هیچ نکته‌ای را نمی‌پذیرفت مگر آن‌که آن‌را خود در بوته آزمایش قرار می‌داد. او معتقد بود تعصب چشم‌های بینا را کور و گوش‌های شنوا را کر می‌کند و انسان را به کاری وامی‌دارد که خرد و دانش آن‌را گواهی ندهد.
 بیرونی و آغاز حیات پربار او
ابوریحان محمدبن احمد بیرونی در سال ۳۲۶ ه. ق در حوالی خوارزم، در شهر «کاث» که امروز «کاراکلپاکسکایا» نامیده می‌شود، به دنیا آمد. کاث و جورجانیه دو شهر بزرگ این منطقه و خارج-بیرون- از خوارزم قرار داشتند و چون ابوریحان، در شهری بیرون از خوارزم به دنیا آمده و سپس به خوارزم وارد شده بود، ناحیه کاث را به افتخار او «بیرون» نام نهادند؛ به افتخاری نابغه‌ای که  در خردسالی تحصیل علم را آغاز کرد و ابونصر منصور، منجم و ریاضیدان بزرگ خوارزمی، به پرورش و تعلیم او همت گماشت. این تعلیم‌وتربیت تا بدان‌جا پیش رفت که ابوریحان که زبان مادری‌اش خوارزمی بود، به عربی، یونانی، فارسی، سانسکریت و چندین زبان دیگر نیز مسلط شد.
 آغاز فعالیت‎های علمی ابوریحان
بیرونی که در محضر ابونصرمنصورِمنجم، بر علم نجوم تسلط یافته بود؛ در ۱۷ سالگی از حلقه‌ای که نیم درجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده کرد تا ارتفاع خورشیدی نصف‌النهار را درشهر کاث رصد کند، و بدین ترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن‌را تعیین کرد. چهارسال بعد برای آزمودن علمی برخی از پژوهش‌های خود، نقشه‌هایی کشید و حلقه‌ای به قطر ۱۵ ذراع تهیه کرد. در ۹ خرداد ۳۷۶ بیرونی ماه گرفتگی (خسوفی) رادرکاث رصد کرد، در همان زمان ابوالوفا این رویداد را از بغداد رصد کرد. اختلاف زمانی که از این طرق حاصل شد به این هر دو دانشمند امکان داد که اختلاف طول جغرافیایی میان دو ایستگاه را حساب کنند!
ابوریحان از نخستین كساني است كه توانست وزن مخصوص بسياري از اجسام را تعیین کند و آنچنان اين كار را دقيق انجام داد كه اختلاف وزن‌هاي محاسبه‌شده‌اش با وزن‌هايي كه دانشمندان در قرن‌هاي اخير با توجه به تمام وسايل جديد خود تهيه كرده‌اند، بسيار ناچيز است. . بیرونی گردش خورشید، گردش محوری زمین و جهات شمال و جنوب را دقیقاً محاسبه و تعریف کرده است. خورشیدگرفتگی هشتم آوریل سال ۱۰۱۹ میلادی را در کوه‌های لغمان (افغانستان کنونی) رصد و بررسی کرد و ماه گرفتگی سپتامبر همین سال را در غزنه مورد مطالعه قرارداد. آفرینش‌گر تئوری‌های تازه، ریاضیات و یا جزء آن نبود بلکه تنها نظاره‌کننده دقیقی بود که پیش‌رو روش تجربی به شمار می‌آمد.
 مسیر رشد و شکوفایی ابوریحان
او که در دربار مامون خوارزمشاهی قرب و منزلت عظیمی داشت، چند سال هم در دربار شمس‎المعالی قابوس بن وشمگیر به سر برد و کتاب «آثارالباقیه عن القرون‌الخالیه» را در سال ۳۹۱ به نام او تألیف کرد.
زمانی که محمود غزنوی خوارزم را گرفت در صدد قتل او برآمد اما به شفاعت درباریان از کشتن وی در گذشت و او را در سال ۴۰۸ هجری با خود به غزنه برد. او زمان زیادی در غزنه ماند و تعداد زیادی رصدهای ثبت شده انجام داد و رشته‌ای از گذرهای خورشید به نصف‌النهار شامل انقلاب تابستانی سال ۳۹۸  و ماه‌گرفتگی روز ۳۰ شهریورهمان سال را در غزنه رصد کرد. او به رصد اعتدالین و انقلابین در غزنه ادامه داد که آخرین آن‌ها انقلاب زمستانی سال ۴۰۰ بود.
 ابوریحان و تحفه‌های هندی او!
 در سفر محمود به هندوستان، ابوریحان همراه او بود و در آن‌جا با حکما و علمای هندی آشنا شده با آنان معاشرت کرد و زبان سانسکریت را آموخت ویادداشت‌هایی برای تالیف کتاب «تحقیق ماللهند» جمع‌آوری کرد. بیرونی تا زمانی که در هند بود، به نقاط مختلف هندوستان سفر کرده و عرض جغرافیایی حدود ۱۱ شهرهند را تعیین کرد. بیرونی می‌نویسد زمانی که در قلعه نندنه به سر می‌برد، از کوهی در مجاورت آن به منظور تخمین قطر زمین استفاده کرد.
 کتاب «تحقیق ماللهند» وی در بیان افکار فلسفی و فرهنگ و علوم و خصوصیات  هندیان است که موثق‎ترین کتاب در این زمینه به زبان عربی است. بیرونی در«تحقیق ماللهند» به هنگام اشاره به نظر دانشمندان هندی درباره «حرکت فلک و سکون زمین» یا «حرکت زمین و سکون فلک» تأکید کرده که پذیرش یکی از این دو نظریه و رد نظریه دیگر هیچ لطمه‌ای به علم نجوم وارد نمی‌کند، زیرا توجیه پدیده‌های نجومی بر اساس هر دو نظریه یکسان است. این کتاب نه درباره جغرافیاست و نه درباره تاریخ، بلکه گنجینه‌ای است از تمام دانسته‌هایی که ابوریحان درباره سرزمین هند به دست آورد، آن‌هم براساس تحقیقات صحیح علمی. در واقع این کتاب دایرة‌المعارفی است مربوط به هندوستان در قرون وسطا که شامل موضوعات متنوعی است؛ ماللهند را می‌توان نخستین اثر تطبیقی در حوزه مردم شناسی دانست.
 کتاب‌شناسی ابوریحان بیرونی
در کتاب‌نگاری آثار رازی، که ابوریحان بیرونی در ۴۲۷ تألیف کرد، فهرستی  از آثار خود تا آن تاریخ را هم گنجانده که شامل ۱۰۳ اثر کامل و ۱۰ اثر ناتمام است. طبق برآورد بوالو- وقایع‌نگار و مورخ فرانسوی قرن ۱۷م.-  کل آثار بیرونی، از تألیفات پردامنه گرفته تا رساله‌هایی کوتاه درباره موضوع‌هایی خاص، بالغ بر ۱۸۰ اثر می‌شود.دراین‎جا به برخی از آثار بیرونی نگاهی خواهیم انداخت، تعدادی از آثار مهم بیرونی در زمینه‌های نجوم، احکام نجوم، ریاضیات و طبیعیات بدین قرار است:
التفهیم (التفهیم لاوائل صناعه‌التنجیم)، وترها (استخراج‌الاوتار فی‌الدائره)، سایه‌ها (افرادالمقال فی امرالاظلال)، چگالی‌ها (مقاله فی‌النسب‌التی بین‌الفلزات والجواهرفی‌الحجم)، تحدید (تحدید نهایات‌الاماکن لتصحیح مسافات‌المساکن)، سدس(حکایه‌الاله‌الموسمومه بالسدس الفخری)، اسطرلاب (کتاب فی استیعاب‌الوجوه‌الممکنه فی صنعه‌الاصطرلاب)، آثارالباقیه (الاثارالباقیه عن‌القرون الخالیه)، ماللهند (تحقیق ماللهند من مقوله مقبوله فی‌العقل اومرذوله)، قره‌الزیجات، صیدله (کتاب الصیدله فی‌‌الطب)، مغالید (مغالید علم‌الهیئه مایحدث فی سطح بسیط‌الکره)، تسطیح (تسطیح‌الصورو تبطیح الکور)، الجماهر(الجماهر فی معرفه‌الجواهر)، ممرها (تمهید‌المستقرلتحقیق معنی‌الممر)، قانون مسعودی و ...
ابوریحان بیرونی زمانی که بیش از شصت سال داشت، در سال ۴۲۷ ه. ق فهرستی از آثار خود را تهیه کرد که ۱۱۳ آثار را در این فهرست گنجانده بود. بیش از ۹۰ اثر مربوط به ستاره‌شناسی، ریاضی و زمین‌شناسی بود. او به کمک شاگردانش توانست تعداد این آثار را افزایش دهد و بیش از ۱۵۳ اثر را گرد‌آوری نمود که با گذشت زمان تنها ۳۵ اثر از وی باقی مانده است.
 نگاهی اجمالی به برخی آثار بیرونی
در حدود نیمی از آثار برجای مانده بیرونی، به چاپ رسیده است. علایق او بسیار گسترده بود. او تقریباٌ‌ در تمام علومی که در زمان وی شناخته شده بود، تحقیق و بررسی کرده و از فلسفه و علوم نظری  بی‌اطلاع نبود اما ترجیح و گرایش او به‌شدت به سوی مطالعه پدیده‌های قابل مشاهده در طبیعت و در انسان معطوف بود. در علوم نیز بیشتر جذب آن رشته‌هایی می‌شد که در آن زمان به تحلیل ریاضی درآمدند. در کانی‌شناسی، داروشناسی و زبان‌شناسی-علومی که در آن‌ها اعداد نقش چندانی نداشتند- نیز تحقیقاتی انجام داد. اما حدود نیمی از آثار درباره اختر شناسی، اختربینی وعلوم مربوط به آن‌هاست که در واقع علوم دقیقه به تمام معنی آن روزگاران
 بودند.
 - «آثارالباقیه عن‎القرون‎الخالیه»: در حدود سال ۳۹۱ق/۱۰۰۰م نوشته است. این کتاب از بهترین مأخذ گاه‌شماری و تقویم‌شناسی ملل قدیم است. و در آن از دانش «گاه‌شناسی» که آن‌را «علم برایام شادمانی و روزهای غمناکی ملل و روزهای تاریخی» می‎داند، سخن گفته است. بیرونی در این اثر، در پی شناسایی اخبار مهم ملت‎های گذشته است و می‎خواهد احوال و اصول رفتار و پندار آن‎ها را از روی سنت‎های باقی مانده آن‎ها بشناسد.
- «اسطرلاب (کتاب فی استیعاب‎الوجوه‎الممکنة فی صنعة‎الاصطرلاب»:در این کتاب،روشی برای محاسبه  شعاع زمین ارائه می‌کند و بعدها در کتابِ «قانون مسعودی» عملی کردن این روش توسط خود را گزارش می‌دهد. اندازه‌گیریِ او یک درجه  سطح زمین را ۵۸ میل به‌دست آورده‌ است؛ با توجه به این‌که هر میل عربی ۱۹۷۳.۳ متر است، شعاعِ زمین ۶۵۶۰ کیلومتر (بر حسبِ واحدهایِ امروزی) به دست می‌آید که تا حدِ خوبی به مقدارِ صحیحِ آن نزدیک است.) در میان رساله های بسیاری که در قرون وسطا درباره اسطرلاب نوشته شده، در این کتاب، گذشته از ساختمان اسطرلاب معمولی، انواع وسایلی هم که در این کار مورد استفاده قرار می گیرد به تفصیل وصف شده است. برای ساختن دسته دوایری که روی صفحات مختلف حک می شوند و داخل دستگاه قرار می گیرند، مقادیر عددی داده شده است.
- سدس (حکایة‌الآلة‌الموسومة بالسدس‌الفخری): این رساله دو صفحه‌ای وسيله دیواری عظیمی را که خجندی به امر فخرالدوله ساخته بود و برای رصدعبور نصف‌النهاری خورشید به‌کار می‌رفت وصف می‌کند.
- تحدید (تحدید نهایات‌الاماکن لتصحیح مسافات‌المساکن): درباره تعیین مختصات جغرافیایی مناطق مختلف است به‌خصوص محاسبه اختلاف طول جغرافیایی بغداد و غزنه. درباره مسایل مقدماتی مانند روش‌های تعیین عرض سرزمین‌ها، میل دایرة‌البروج، توزیع خشکی‌ها و ساختمان آن‌ها، طول یک درجه نصف‌النهارو تعیین اختلاف عرض جغرافیایی از روی رصد خسوف و کسوف و تفاوت طول جغرافیایی دو محل را برحسب عرض هر یک و فاصله بین آن‌ها در امتداد دایره زمین به‌دست می‌دهد.
- سایه‌ها (افرادالمقال فی امرالظلال): چنان‌که از عنوانش برمی‌آید رساله‌ای است جامع درباره همه مطالبی که بیرونی در مورد سایه‌ها می‌دانسته است. این کتاب شامل ۳۰ فصل است، درباره ماهیت نوروسایه وانعکاس نور، مسیر سایه نوک هر شاخص در طول روز یک مقطع مخروطی، ویژگی‌های سایه‌هایی که از تابش نور اجرام فلکی می‌افتد، توابع ظل (تانژانت و کوتانژانت) و منشاء تقسیمات مختلفی که در فرهنگ‌های گوناگون برای شاخص به کار می‌رود، قواعد توابعی که بر حسب طول‌های مختلف شاخص بیان شده باشند و نیز تبدیل آن‌ها به توابع مثلثاتی دیگر(سینوس، سکانت و توابع متمم آن‌ها، با پارامترهای مختلف توابع اخیر) و...
- التفهیم (التفهیم لاوائل صناعة‌التنجیم): کتابی است درسی در علم احکام نجوم، که به مقدمات موضوع اصلی اختصاص دارد. کتاب هم به فارسی موجود است و هم به عربی، که ظاهراً هر دو صورت آن‌را ابوریحان خود فراهم کرده است و در مجموع پنج فصل دارد.
- قانون (القانون مسعودی). این کتاب، که در میان آثار نجومی بازمانده بیرونی از همه جامع‌تر است، جداول عددی بسیاری را که منجمان و احکامیان قرون وسطا برای حل مسائل متعارف خود لازم داشته‌اند به تفصیل شامل است. کتاب به یازده مقاله و هر مقاله به ابواب، و فصولی تقسیم شده است.
- الجماهیر (الجماهرفی معرقة‌الجواهر): این کتاب به دو بخش تقسیم شده است. بخش اول درباره احجار کریمه و نیمه‌قیمتی است و بخش دوم درباره فلزات. کتاب، گذشته از بیان خواص فیزیکی مواد گوناگون، بحث‌های گسترده‌ای درباره ریشه اصطلاحات ارائه می‎شود.
- صیدله (کتاب‌الصیدلة فی‌الطب): این کتاب با مقدمه‌ای در پنج فصل آغاز می‌شود. بدنه اصلی کتاب فهرست الفبایی داروها است که تقریباً شامل ۷۲۰ عنوان است. معمولا در مورد هر دارو، نام آن به عربی، یونانی، فارسی و یک زبان هندی، و گاهی هم به زبان‌ها و لهجه‌های کم وبیش آشنایی چون عبری، خوارزمی، طخاوی و زابلی می‌آید. اما بیرونی در این کتاب، هر ماده‌ای را که وصف می‌کند، محل یا محل‌های پیدایش و پرورش و خواص درمانی آن‌را بیان می‌کند.
 ابوریحان بیرونی؛ استاد جاوید!
دانشنامه علوم چاپ مسکو ابوریحان را دانشمند همه قرون و اعصار خوانده است. در بسیاری از کشورها نام بیرونی را بر دانشگاه‌ها، دانشکده‌ها و تالار کتابخانه‌ها نهاده و به او لقب «استاد جاوید» داده‌اند، زیرا بیرونی همان کاری را که اروپاییان در انقلاب علمی و ادبی و رویکرد به علوم جدید در قرن شانزدهم میلادی انجام دادند؛ ابوریحان در قرن دهم میلادی انجام داده بود؛ یعنی داشتن نگرشی انتقادی و انکار و تردید به کل میراث علمی که از قدما به ارث رسیده است. بیرونی تا وقتی‌که خود شخصاً تحقیق و پژوهش نمی‌کرد مطلبی را
نمی‌پذیرفت.
تسلط بیرونی بر زبان‌های فارسی و عربی و سنسکریت ابزارهای لازم را برای پژوهش فراهم آورد. امروزه، آثار بیرونی بیش‌تر به دلیل شیوه پژوهشی وی جلب توجه می‌کند. بررسی آثار مختلف بیرونی نشانگر آن است که او از نظر شیوه پژوهش بسیار پیش‌تر از روزگار خود و کم‌ و بیش همانند شیوه دانشمندان اروپایی دوران رنسانس عمل کرده است. بیرونی با داشتن ابزارهای لازم و پژوهش‌های ژرف در تاریخ (به ویژه تاریخ علوم) بر نظریه‌های علمی زمان خود و سیر تکاملی آن‌ها تسلط یافته بود و می‌توانست از هرگونه آگاهی که به دستش می‌رسید، بهره فراوان گیرد. توجه ویژه وی به تاریخ و دیدگاه انتقادی او نسبت به اسناد مورد استفاده و دقت در تصحیح این اخبار،آثارش را در زمرۀ مهم‌ترین منابع پژوهش و بررسی در آثار پیشینیان و معاصران او، قرار داده است.
 ابوریحان؛ زیست‌شناسی و فرگشت
بیرونی در فصل ۴۷ کتاب تحقیق ماللهند تلاش می‌کند از دید یک طبیعی‌دان به توضیح این‎که چرا نزاع‌های مهاباراتا
«باید رخ می‌داد» بپردازد. او در آن کتاب به توضیح روندهای طبیعی و از جمله نظرات زیست‌شناختی مربوط به تکامل (فرگشت) می‌پردازد. برخی از اندیشمندان نظرات بیرونی را با داروینیسم و انتخاب طبیعی قابل قیاس می‌دانند. یکی از این نظرات مشابه با نظریه بنیادین مالتوس درباره عدم تناسب میان نسبت تولید مثل و نیازهای ابتدایی حیات است. بیرونی می‌گوید:«حیات جهان بستگی به دانه‌افشانی و زادوولد دارد. با گذشت زمان هر دوی این فرایندها افزایش می‌یابند. این افزایش نامحدود است حال آن‌که جهان محدود است.» بیرونی سپس به تشریح انتخاب مصنوعی می‌پردازد: «کشاورز زرع خود را برمی‌گزیند و تا جایی‌که می‌خواهد به کشت و زرع آن می‌پردازد و آن‌چه را که نمی‌خواهد ریشه‌کن می‌کند. جنگل‌دار شاخه‌هایی که به نظرش برگزیده هستند را نگه می‌دارد و سایر شاخه‌ها را می‌برد. زنبورها افرادی از گروه را که تنها می‌خورند ولی کاری برای کندوی‌شان نمی‌کنند، می‌کُشند».
 اکتشافات، اختراعات و پژوهش‌ها
ابوریحان بیرونی ترازویی برای اندازه‌گیری وزن مخصوص جامدات و نیز تعیین مقدار طلا و نقره در اجسام مرکب اختراع کرد. این ترازوی دقیق برای این اندازه‌گیری‌ها به کار گرفته می‌شد.چگالی‌سنج، به‌دست‌آوردنِ سینوس یک درجه، چاه آرتزین؛ این کشف را به موسیوزله منسوب کرده‌اند اما در واقع از اکتشافت ابوریحان بوده و سال‌ها پیش در کتاب آثارالباقیه آمده بود.امکان خلأ، رصد خسوف و کسوف، ساختن کره جغرافیایی، ساختن آلات و افزارهای رصدی همانند سه میله، شاغول، طرح نظریاتی درباره وجودِ قاره آمریکا و ...
 اندیشه فلسفی بوریحان بیرونی
ابوریحان، فیلسوفی ناشناخته است؛ چرا که سیطره سنت فلسفی کندی، فارابی، و ابن سینا از یک سوی و سنت فلسفی شیخ اشراق و نیز عرفان از دیگر سوی، مجالی به تجلی آن نداد. اما اگر از دریچه فلسفه‌های اصیل یونانی- و با توجه به افکار بعد از قرون وسطای عالم غرب- به آراء و اظهارنظرهای او در آثارش بنگریم، خواهیم فهمید که امتیاز بیرونی در این است که پیرو فیلسوف و فلسفه ویژه‎ای نیست. او خود صاحب اندیشه خاصی است؛ اندیشه‎ای که مرهون تسلط وی به فلسفه یونان، و نتیجه تسلط او بر افکاروعقاید هندویان و سایر ملل و ثمره آشنایی او با ادیان و مذاهب مختلف، و زاییده تخصص و صاحب‌نظری او در علوم جزمی است. بیرونی دو موضوع اصلی فلسفه، یعنی جهان و انسان را با علم و عمل مطرح کرده و آن‌ها را در تحت اساسی‌ترین پرسش‌های فلسفه: «از کجا؟» و «به کجا» مورد پژوهش قرارداده است. بیرونی نظریه تکامل تدریجی، را درهرکجا که موردی برای آن یافته به‌کار برده است؛ در این جمله که «واندر یک، همه عددهاست همین در شگفتن امر نهفته» را بیان می‌کند که اصل کلی فکر اوست. آن‌چه در مجموع عقید وی به تکامل تدریجی اهمیت قابل توجهی دارد، عامل تکامل
است.
 و سرانجام
ابوریحان بیرونی در در روز ۲۲ آذرماه سال ۴۴۰ هجری در سن ۷۸ سالگی در غزنه بدرود حیات گفت. ابوالحسن
علی بن عیسی الولوالجی گوید: آن‌گاه که نفس در سینه اوبه شماره افتاده بود، بر بالین وی حاضر شدم در آن زمان از من پرسید: حساب جدات فاسده (یکی از علوم حساب) را که وقتی، مرا گفتن بازگوی که چگونه است؟ گفتم: اکنون چه جای این سؤال است، گفت: ای مرد کدامیک از این دو امر بهتر است؟ این مسئله را بدانم و بمیرم یا نادانسته و جاهل درگذرم. و من آن مسئله را باز گفتم و فرا گرفت و از نزد وی بازگشتم. هنوز قسمتی از راه را نپیموده بودم که شیون از خانه وی
 برخاست.