در وضعیت فقر هیچ توسعه ای محقق نمی شود

آمارها و گزارش های علمی نشان می دهد که چشم اندازهای ترسیم شده جز در اندک مواردی نتوانسته به نقطه هدف برسد، اما این روال از سوی مسئولان به گونه ای غیرواقعی منعکس می شود و خبر از توسعه همه جانبه می دهند. درحالی که آنچه به عنوان واقعیت ها در وضعیت کشور و ملت مشاهده می شود چیزی غیر از این اظهارات است.

در وضعیت فقر هیچ توسعه ای محقق نمی شود

آمارها و گزارش های علمی نشان می دهد که چشم اندازهای ترسیم شده جز در اندک مواردی نتوانسته به نقطه هدف برسد، اما این روال از سوی مسئولان به گونه ای غیرواقعی منعکس می شود و خبر از توسعه همه جانبه می دهند. درحالی که آنچه به عنوان واقعیت ها در وضعیت کشور و ملت مشاهده می شود چیزی غیر از این اظهارات است.
این موضوع به منزله انکار تلاش ها و اقدامات دولت و مسئولان نیست، اما شدت مشکلات و ریشه دار بودن چالش های موجود با توان و کارایی فعلی مطابقت ندارد. برنامه ها و طرح های بسیاری از سوی دولت و مجلس برای عمران و توسعه کشور تصویب و در مسیر اجرا قرار می گیرد، اما اشکال کار در ناتوانی جامعه برای همراهی و پشتیبانی از این طرح و برنامه هاست.
جامعه فقیر که گرفتار درد معیشت است، هیچگاه نمی تواند به عنوان بستر برنامه های اجرایی قرارگیرد. از طرفی هر طرح و پروژه ای بدون حضور و مشارکت مردمی عقیم خواهد ماند. چه به لحاظ سرمایه انسانی و چه به لحاظ منابع مالی نیاز به حضور اقشار مختلف و مرتبط با برنامه های توسعه محور وجود دارد. اما زمانی که این اقشار دچار فقر باشند نه توان مالی و نه آمادگی ذهنی برای همراهی خواهند داشت.
تمام فکر و ذکر مردم فردا کردن امروزشان است تا بتوانند نیازهای خود و خانوادشان را برای روزهای بیشتری تأمین کنند. این دغدغه عمومی از بابت معیشت درحالی است که خانواده ها به صورت چند نفره درحال کار هستند و اکثر افراد خانواده حداقل یک شیفت کار رسمی انجام می دهند و حقوق دریافت می کنند. اما متأسفانه به سبب کاهش شدید ارزش پول ملی طی سال های اخیر و عدم کفاف درآمدها برای تأمین هزینه ها، جامعه را دچار کلافگی و بیچارگی از بابت نداشتن راه چاره جهت برون رفت از این شرایط کرده است.
فقر معیشتی و مالی باعث اشاعه فقر به دیگر حوزه های فرهنگی و اجتماعی گردیده است. جامعه به سبب دچار بودن به این فقر قادر به حرکت به سمت تعالی فرهنگی و برنامه های توسعه محور نیست،حتی به سبب تأمین نشدن نیازهایش دچار لجاجت و مخالفت با تصمیمات و سیاست های رسمی می گردد.
امروز بسیاری هزینه های غیر معیشتی جامعه به اجبار از سبد خانوار حذف شده است. چرا که درآمد خانواده های ایرانی حتی کفاف هزینه مسکن و خوراکشان را نمی دهد، چه برسد به هزینه برای رشد و تعالی و توسعه فرهنگی و اجتماعی که بستر پیشرفت هر کشور و ملتی محسوب می شود.
اگر امروز مدام از برنامه های توسعه محور و رشد تولید و ارتقای جایگاه کشور گزارش داده می شود، باید در این نکته تأمل داشت که چطور ممکن است قطار توسعه کشور بدون توقف درحال حرکت باشد، اما مسافرین این قطار هر روز به لحاظ وضعیت مالی و معیشتی دچار پسرفت شوند و قادر به نگه داشتن خود در وضعیت قبلی نباشند.
مسلماً اگر مسئولان کشور بتوانند معیشت و نیازهای اولیه جامعه را به لحاظ مالی تأمین کنند و راهی برای کفاف درآمدها با مقدار هزینه ها بیابند، به طور قطع مردم احساس رضایت خواهند داشت و برای حمایت از کشور در عرصه های مختلف از توان بیشتری برخوردار می شوند.
از جامعه ای که به سبب فقر دچار ضعف و گرسنگی در عرصه های مختلف گردیده چه انتظاری می توان داشت که در هر زمینه و مناسبتی همراه و همیار دولت باشند. باید این جامعه را از این وضعیت نجات داد.