راه گریزی از پیوند اقتصاد و سیاست نیست

طی روزهای اخیر به سبب افزایش نرخ ارز و طلا شاهد اعتراض برخی کسبه بازار در شهرهای مختلف بودیم. مغازه داران اعتقاد دارند با این وضعیت قیمت ارز نه می توانند کالا تهیه کنند و نه مردم قدرت خرید آن را دارند. این درحالی است که در وضعیت رکود اقتصادی شاهد افزایش مالیات های مصوب هستند و این شرایط را غیرمنطقی قلمداد می کنند. در ادامه شاهد اعتراض نمایندگان مجلس به وضعیت گرانی ها و تاکید به دولت در کنترل قیمت ها و کاهش اعتراضات بودیم.

راه گریزی از پیوند اقتصاد و سیاست نیست


 

طی روزهای اخیر به سبب افزایش نرخ ارز و طلا شاهد اعتراض برخی کسبه بازار در شهرهای مختلف بودیم. مغازه داران اعتقاد دارند با این وضعیت قیمت ارز نه می توانند کالا تهیه کنند و نه مردم قدرت خرید آن را دارند. این درحالی است که در وضعیت رکود اقتصادی شاهد افزایش مالیات های مصوب هستند و این شرایط را غیرمنطقی قلمداد می کنند. در ادامه شاهد اعتراض نمایندگان مجلس به وضعیت گرانی ها و تاکید به دولت در کنترل قیمت ها و کاهش اعتراضات بودیم.
اما گویا قرار نیست نگاهی واقع گرایانه و براساس منطق به قضایای اخیر داشته باشیم. باید بپذیریم که اقتصاد یک علم است و به طور طبیعی از مولفه های مختلف اثر می پذیرد و بر دیگر مولفه اثرگذار خواهد بود. ما نمی توانیم پیوند ناگسستنی اقتصاد و سیاست را نادیده بگیریم و این دو را جدا از هم مدیریت کنیم.
اگر در عرصه سیاست دچار اختلافات مختلف منطقه ای و جهانی هستیم و خواسته یا ناخواسته منزوی شده ایم، انتظار تعاملات اقتصادی با سیستم تجارت جهانی غیرممکن و غیر منطقی است. متاسفانه برخی مسئولان و کارشناسان معتقدند ما در کشور بیش از هر زمان دیگری پشتوانه ارزی و طلا داریم و می توانیم در برابر هرگونه اعمال فشارهای خارجی اقتصاد خود را مدیریت کنیم.
اما به این موضوع توجه نمی کنند که افزایش نرخ ارز و طلا علیرغم پشتوانه های قوی بانک مرکزی ناشی از احساس نگرانی و جو روانی حاصل از مولفه سیاسی است. دولت به تنهایی نمی تواند این مشکل را صرفاً با تزریق اسکناس و یا سیاست های کنترل ارزی مدیریت کند چون ریشه مشکل جای دیگری است.
امروز سیاست خارجی ما قادر به ایجاد بستری مناسب برای اقتصاد نیست. چرا که در معضلات مختلفی گرفتار است که خروج از آن زمان بر و یا نادیده گرفته شده است. یادمان نرفته گفته های وزیر مستعفی کار را که مدعی بود اقتصاد ایران به سبب بزرگی و دسترسی به مرزها آبی در شمال و جنوب هیچگاه تحت تاثیر تحریم ها شکست نخواهد خورد. اما امروز
 می بینیم که اگر خود تحریم ها به اقتصاد آسیب نزده باشد
(که صدالبته زده)، اما بار و فشار روانی آن حداقل در بازار ارز کشور را با مشکل مواجه کرده است.
از سوی دیگر بی پایه بودن ادعای عدم وابستگی به خارج این جا معلوم می شود که چشم قیمت ها در سایر بازارها به نرخ ارز می باشد و با آن بالا می رود، اما با پایین آمدن آن کاهش نمی یابد. چرا که درحین افزایش نرخ ارز ما به سبب تحریم ها با مشکلات واردات نیز مواجهیم. در این بخش هم فشارهای روانی تأثیر بسزایی در بی ثباتی بازار دارد. فروشنده ها با دیدن وضعیت اقتصادی و رصد تحولات سیاسی معتقدند با فروش اجناس فعلی خود دیگر قادر به تأمین و جایگزینی آن نخواهند بود و لذا بازار دچار دوگانگی گرانی و رکود خواهد شد.
اگر این مسائل را بپذیریم ضروت هماهنگی میان اقتصاد و سیاست ایجاب می کند تا نه تنها دولت، بلکه دیگر مسئولان کشور در زمینه
حل و فصل چالش های سیاست خارجی سریعتر اقدام کنند و حداقل کشور را از بلاتکلیفی نجات دهند. درحال حاضر در وضعیتی نامشخص قرارگرفته ایم که مشخص نیست فردا چه تصمیمی در داخل و خارج از کشور اتخاذ خواهد شد و مردم باید براساس چه الگوی اقتصادی به زندگی خود ادامه دهند.