رقابت های جهانی وارد مرحله ای تازه گردیده است

بهترین نوع برنامه ریزی و حصول به نتیجه آن است که سرنوشت و برنامه رسیدن به یک هدف در اختیار فرد یا یک دولت و یا یک ملت باشد. چرا که گزینه اختیار می تواند علاوه بر حصول به نتیجه زمینه اعتماد به نفس برای رسیدن به جایگاه های بالاتر و قدرت افزایی توسعه محور را با خود به همراه داشته باشد. البته این اختیار و قدرت انتخاب همواره به صورت یک فرصت در روند تحولات بشری برای افراد و ملت ها و یا دولت ها مطرح بوده است و چیزی همیشگی و دائم نیست.

رقابت های جهانی وارد مرحله ای تازه گردیده است

 

بهترین نوع برنامه ریزی و حصول به نتیجه آن است که سرنوشت و برنامه رسیدن به یک هدف در اختیار فرد یا یک دولت و یا یک ملت باشد. چرا که گزینه اختیار
می تواند علاوه بر حصول به نتیجه زمینه اعتماد به نفس برای رسیدن به جایگاه های بالاتر و قدرت افزایی توسعه محور را با خود به همراه داشته باشد. البته این اختیار و قدرت انتخاب همواره به صورت یک فرصت در روند تحولات بشری برای افراد و ملت ها و یا دولت ها مطرح بوده است و چیزی همیشگی و دائم نیست.
لذا اگر به درستی و موقع از آن استفاده نشود، علاوه بر از دست رفتن و فرصت سوزی، زمینه تضعیف و نزول جایگاه را در عرصه های مختلف به همراه خواهد داشت. چرا که از این به بعد سرنوشت و تحولاتی که رقم خواهد خورد در اختیار انتخاب کننده نیست و باید به جای بازیگر بودن در عرصه سرنوشت، تماشاگر باشد!.
ما درعرصه چشم اندازهای چندگانه توسعه برنامه هایی را برای آینده کشور ترسیم کردیم که سررسید بسیاری از آن فرا رسیده است و نتایج حاصل نشان از کمترین میزان تحقق این اسناد دارد. ما فرصتی تاریخی را برای رساندن خود به جایگاهی که در اسناد توسعه انتخاب کرده بودیم از دست دادیم و در مقابل شاهد پیشی گرفتن رقبای منطقه ای و جهانی در حوزه های رشد اقتصادی،فناوری، صنعتی، تکنولوژی، علمی و ... هستیم.
امروز عرصه رقابت های جهانی وارد مرحله ای تازه گردیده است که دیگر برای تقابل با کشورها نیازی به نیروی نظامی سنتی نیست و راهکارهای بسیاری برای فشار حداکثری دراین زمینه وجود دارد. نمود این مسئله را بدون تعارف می توانیم در عرصه انرژی، تجارت منطقه ای و جهانی، مبادلات بانکی، حمل و نقل بین المللی، واردات دارو، عدم صادرات محصولات داخلی، عدم دسترسی به تکنولوژی های روز دنیا، ومسائلی از این دست در کشورمان به خوبی مشاهده کرد و اثرات مخرب آن را تأیید نمود.
این شرایط همه بسته به انتخاب ها و اختیارهایی دارد که ما طی ادوار گذشته به خوبی از آنها استفاده نکردیم و یا آنها را جدی نگرفتیم و فرصت ها را یکی پس از دیگری از دست دادیم و امروز به مرحله ای رسیده ایم که
نمی توانیم مدعی اثرگذاری به عنوان یک بازیگر موثر جهانی باشیم. اوج قدرت اثرگذاری ما در تحولات میدانی منطقه است که همچون تیغی دولب یک سوی آن موجب افزایش هزینه ها و آسیب به منافع ملی خودمان نیز می گردد.
بیان این موضوعات نه از باب خودکوچک بینی است، بلکه تلنگری بر گوش ها و ذهن های غبارگرفته است که با نگاهی عمیق به وضعیت و
دغدغه های واقعی کشور بپردازند و وقت و هزینه ملی را صرف مسائلی حاشیه ای و سلیقه ای که از بطن آن هیچ عایدی نصیب ملت نمی شود،
نکنند.
نباید اجازه داد که در عرصه منطقه ای و جهانی نادیده گرفته شویم. این مسئله را باید با برنامه ریزی در داخل و از طریق پیشران های اقتصادی به عنوان موتور محرک توسعه جهانی مورد توجه قرار داد. امروزه هیچ بعدی از توسعه بدون ابزار اقتصادی به رشد و شکوفایی نمی رسد و این مهم به دست نخواهد آمد مگر با تغییر رویه های سنتی که جز منافع مافیاهای مختلف قدرت و ثروت، منافع دیگر اقشار جامعه را تأمین نخواهد کرد.
کشورما به لحاظ منابع طبیعی، معادن سطحی و زیرسطحی، میادین گسترده انرژی، وسعت سرزمینی، پهنه استراتژیک مرزهای آبی و خاکی و هرآنچه به عنوان مولفه های اثرگذاری برای یک کشور و ملت اهمیت دارد، برخودار می باشد. اما عدم اثربخشی این مولفه های قدرت صرفاً به سبب مدیریت غیرکارشناسی و نفوذ مافیاهای سیاسی و اقتصادی در بدنه اجرایی  و تصمیم سازی کشور می باشد. اگر به دنبال اختیار در تعیین سرنوشت خود هستیم فرصت کمی باقی مانده است و آینده کشور به اقدامات و تصمیمات امروز ما بستگی خواهد داشت.