مظلومیت بخش آموزش در مدیریت کلان کشور

هرچقدر که کارشناسان و رسانه ها درمورد اهمیت و ضرورت توسعه و ارتقای کیفی بحث آموزش تاکید می کنند، عملکرد ما در این حوزه معکوس عمل می کند!. بسیاری از حوزه ها و بخش های غیر ضروری در کشور وجود دارند که صرفاً بودجه خواری می کنند و دستاوردی برای کشور و مردم ندارند. اما وقتی پای آموزش و پرورش به میان می آید از حقوق و دستمزد معلم گرفته تا ساخت و ساز مدارس و نوسازی مکان های آموزشی، آنچنان خساست به خرج می دهیم که نتایج حاصل از آن نارضایتی قشر معلمان و نبود امکانات آموزشی در مناطق محروم و حادثه های دلخراش همچون شین آباد، خواهد بود.

مظلومیت بخش آموزش در مدیریت کلان کشور


 

هرچقدر که کارشناسان و رسانه ها درمورد اهمیت و ضرورت توسعه و ارتقای کیفی بحث آموزش تاکید می کنند، عملکرد ما در این حوزه معکوس عمل می کند!. بسیاری از حوزه ها و بخش های غیر ضروری در کشور وجود دارند که صرفاً بودجه خواری می کنند و دستاوردی برای کشور و مردم ندارند. اما وقتی پای آموزش و پرورش به میان می آید از حقوق و دستمزد معلم گرفته تا ساخت و ساز مدارس و نوسازی مکان های آموزشی، آنچنان خساست به خرج می دهیم که نتایج حاصل از آن نارضایتی قشر معلمان و نبود امکانات آموزشی در مناطق محروم و حادثه های دلخراش همچون شین آباد، خواهد بود.
اخیراً نیز در آبادان ریزش سقف کلاس درس روی سر تعدادی از دانش آموزان موجب مصدومیت آنها گردید. جای شکرش باقی است که این حادثه تلفات جانی نداشته است، اما اگر یکی از این دانش آموزان جان خود را ازدست می داد چه کسی پاسخگوی والدین وی بود؟! کدام وزیر و کدام مسئول قبول می کرد که در راستای کم کاری ها و کمبودهای ناشی از بی توجهی مدیریتی در سطح کلان بروز چنین حادثه ای را سبب شده و مسئولیت آن را برعهده می گرفت.
اینکه خیرین مدرسه ساز به عنوان یک نیروی بالقوه مادی و معنوی در کنار آموزش و پرورش قرار دارند، یک امتیاز بزرگ تلقی می شود. اما این مسئله نمی تواند نافی وظایف و مسئولیت های دولت و این وزارتخانه باشد. کم لطفی و یا بی اهمیتی به بخش آموزش کشور را می توان در کلیات بودجه 1402 نیز مشاهده کرد. آنجا که اعداد و ارقام اختصاصی به برخی ارگان ها و نهادها بیش از 100درصد افزایش را نشان می دهد، افزایش 20 درصدی بودجه آموزش و پرورش خود گویای تمام ماجراست.
امروز در برخی مناطق و استان های کم برخوردار و محروم کشور، دانش آموزان مکانی برای جمع شدن به عنوان کلاس درس ندارند، چه برسد به اینکه بخواهند از امکانات فضای مجازی و آموزش های دیجیتال بهره مند شوند. اما این عقب ماندگی ها را نمی توان تماماً با توان و پتانسیل های خیرین جبران کرد. چرا که توان این بخش محدود و تنها در قالب برخی خدمات قابل بهره برداری است .
البته این مشکلات تنها به آموزش و پرورش منتهی نمی شود، بلکه ریشه آن را باید در نگاه مسئولان و برنامه ریزان کلان کشور جستجو کرد. آنجا که سیاستگذاری ها با اولویت هایی به غیر از آموزش و پرورش جاگذاری می شوند و بودجه ریزی ها نیز بر همان اساس تخصیص
 می یابند.
اینکه آموزش و پرورش در رده های پایینی اولویت بندی مالی و سیاست گذاری های استراتژیک کشور قرار دارد، نشان از عدم درک حساسیت و ضرورت این بخش در سازندگی و توسعه آینده ایران
 می باشد. هرچه نسبت به این بخش کم لطفی و بی اهمیتی رخ دهد آسیب آن با ضریبی بالاتر در زندگی اجتماعی و عقب ماندگی های
همه جانبه خود را نمایان خواهد ساخت.