غمی به بزرگی بقا در مقابل پول

هزاران افسوس و حسرت از بابت اقدامات و برنامه ریزی های صورت گرفته در عرصه های مختلف خصوصا محیط زیست برای کشور و ملت باقی مانده است که متأسفانه بنایی برای پاسخگویی به آنها نیست و از سوی دیگر به سبب عمق و گستردگی مشکلات ، خود به خود برخی مسائل به حاشیه رفته اند. چرا که بودجه و منابع مالی که در اختیار مردم نیست تا آن را به گونه ای دیگر تخصیص دهند و افسوس که نمایندگان و کارگزاران مردم نیز دغدغه هایی از جنس سیاست به شدت مشغولشان ساخته است.

غمی به بزرگی بقا در مقابل پول


 

هزاران افسوس و حسرت از بابت اقدامات و برنامه ریزی های صورت گرفته در عرصه های مختلف خصوصا محیط زیست برای کشور و ملت باقی مانده است که متأسفانه بنایی برای پاسخگویی به آنها نیست و از سوی دیگر به سبب عمق و گستردگی مشکلات ، خود به خود برخی مسائل به حاشیه رفته اند. چرا که بودجه و منابع مالی که در اختیار مردم نیست تا آن را به گونه ای دیگر تخصیص دهند و افسوس که نمایندگان و کارگزاران مردم نیز دغدغه هایی از جنس سیاست به شدت مشغولشان ساخته است.
به همین سبب است که مسائلی همچون محیط زیست برای کسی اهمیت ندارد و حیات زیستی و جانوری ایران غریبانه ترین دوران خود را تجربه می کند و در مقابل بی توجهی و عدم اولویت بخشی به
منابع طبیعی کشور در حال زوال و حتی نابودی است.
غربت محیط زیست را تنها می توان در یک فقره از ناتوانی سازمان محیط زیست در تأمین هزینه های نگهداری "پیروز" یوزپلنگ آسیایی یا همان یوزایرانی مشاهده کرد. واقعاً فاجعه است که بودجه حفاظت از گونه های روبه انقراض کل کشور 30 میلیارد تومان است و تازه اگر این مبلغ به طور کامل از سوی سازمان برنامه بودجه تخصیص یابد که به گفته معاونت سازمان محیط زیست معمولاً بیش از70 درصد آن پرداخت نمی شود!. به سبب همین ناتوانی درتأمین هزینه های یوزایرانی قرار شده تا بهار سال آینده او را به توران و در فنس نگهداری کنند.
حکایت "پیروز" حکایت بی اهمیتی مدیریتی به محیط زیست در ساختار برنامه ریزی کلی کشورمان می باشد. وقتی جای ارزش های واقعی و منافع ملی کشور با دغدغه های فرعی و سلیقه ای عوض
می شود طبیعی است که شاهد شکل گیری ده ها ردیف اصلی بودجه برای نهادها و سازمان هایی باشیم که نه خروجی آنها مشخص است و
نه حسابی به جایی پس می دهند. نتیجه چیزی فراتر از این نخواهد بود که مسئولان و محیط بانان و دلسوزان واقعی محیط زیست برای سرنوشت گونه های روبه انقراض ایران اشک بریزند و یا با بغض و حسرت شاهد از بین رفتن آنها به سبب نبود امکانات و منابع مالی برای حفظ و نگهداری از محیط زیست باشند.
بازهم تاکید می کنیم 30 میلیارد تومان برای حفاظت از گونه های روبه انقراض کل کشور! مبلغی واقعاً نمی توان آن با حجم نیازهای محیط زیستی تقسیم کرد. این بودجه حتی برای اختصاص به یک گونه جانوری در سال هم کم است چه برسد به اینکه بخواهیم تمام گونه های جانوری روبه انقراض را حمایت کرد!.
اگر آیندگان و حتی نهادهای بین المللی حفاظت از محیط زیست از ما بپرند که چرا به اندازه یک پول یک باب مغازه در بازار تهران و یا واحد آپارتمان در شمال پایتخت برای حفاظت از گونه های روبه انقراض همچون یوزایرانی هزینه نکردید چه جوابی داریم؟!
حداقل به صورت موردی نمونه هایی همچون "پیروز" یوزایرانی که میلیون ها چشم به راه دارد و انگیزه ای ملی برای مردم ایران ایجاد کرده است، لازم است تا تمهیدات ویژه در نظر گرفت و از آن
 مراقبت کرد.