ورود "پلیس بد" یا سررسید زمان تصمیم

برداشت های ساده انگارانه از بابت جنگ اوکراین و مشغولیت غرب مبنی بر اینکه تمرکز از روی برنامه هسته ای ایران برداشته شده باشد، موجب برخی فرض های منحرف کننده در میان برخی گروه ها و بعضاً افکارعمومی گردیده است.

ورود "پلیس بد" یا سررسید زمان تصمیم

 


 

برداشت های ساده انگارانه از بابت جنگ اوکراین و مشغولیت غرب مبنی بر اینکه تمرکز از روی برنامه هسته ای ایران برداشته شده باشد، موجب برخی فرض های منحرف کننده در میان برخی گروه ها و بعضاً افکارعمومی گردیده است.
درحالی که تمامی تحولات دنیا به صورت زنجیروار به یکدیگر متصل هستند و نمی توان جنگ اوکراین را صرفاً مشغولیت برای روسیه و اروپا دانست. چرا که حتی پس از جنگ اوکراین حساسیت مذاکرات هسته ای و تعیین تکلیف برجام بسیار با اهمیت تر از هر زمان دیگری برای اروپا و آمریکا گردیده است که برشمردن ادله آن مراد این بحث نیست.
اما درمورد موضع گیری های اخیر اروپا درمورد "پایان فرصت
تصمیم گیری" و خطاب قرار دادن هر دو سوی میدان یعنی ایران و آمریکا، بیانگر اجرای پروژه ای است که به صورت همزمان از چند سو درحال پیگیری است تا به نتیجه ای واحد برسد. اروپا با خطاب قرار دادن ایران و آمریکا و هشدار درمورد پایان وقت تصمیم گیری و ایفای نقش "پلیس بد" درصدد است تا ایران را تحت فشار قرار دهد. چرا که اساساً آمریکا محدودیت و تهدیدی را متحمل نیست و حتی اگر مذاکرات بازهم به درازا بکشد ایالات متحده نه تنها متضرر نخواهد شد بلکه مدام بر میزان و گسترده تحریم ها می افزاید و این همان چیزی است که لابی یهود در کنگره و کاخ سفید به دنبال آن است.
متأسفانه مشخص نیست آنچه جوزب بورل مسئول هماهنگ کننده اتحادیه اروپا از آن به عنوان پیش نویس توافق یاد می کند چیست و شامل چه مسائلی است که هیچ یک از طرفین پاسخ قاطعی به آن
نداده اند، اما آنچه محتمل است دراین بسته هنوز اعتماد ایران به سبب تجارب
تلخ گذشته جلب نشده وگرنه اگر تضمین های لازم درمورد توافق درآن گنجانده می شد، ایران به آن واکنش نشان می داد.
روی دیگر این سناریو که البته بسیار خطرناک تر هم می باشد، کشاندن ایران به ورطه انزوای شدید جهانی در عرصه سیاسی و اقتصادی می باشد.
اینکه اروپا درحال اولتیماتوم دادن به طرفین است به نوعی درحال اثرگذاری بر افکارعمومی جهان است تا نشان دهد مذاکرات هسته ای پایانی نافرجام و شکست خورده داشته و راهی جز این نیست تا پرونده هسته ای ایران از مسیر سابق آن در شورای امنیت پیگیری شود. بردن پرونده ایران به شورای امنیت به معنای از بین رفتن تمامی تلاش های دیپلماتیک طی دو دهه گذشته و هدر رفت هزینه های سنگینی است که ملت از بابت آن پرداخت و تحمل کرده است.
کشاندن ایران به شورای امنیت مصداق عینی راه افتادن بازار معاملات سیاسی میان قدرت های بزرگ می باشد که ما درهمین سال های اخیر به دفعات تجربه آن را داشته ایم که با کارت ایران بازی شده و منافع کشورمان به راحتی نادیده گرفته شده است.
رفتن پرونده ایران به شورای امنیت می تواند گره هایی از جنگ اوکراین را باز کند که شاید پرداختن به آن در زمان فعلی جایز نباشد.
اما منطق دیپلماتیک حکم می کند که اجازه نداد تا اروپا این نقشه را برای ایران پایه ریزی و اجرا کننده آن باشد. باید سریعتر در مورد معایب و نواقص این طرح به خصوص آنجا که مربوط به ضمانت اجرا و تضمین ماندگاری آن می شود به طور علنی اطلاع رسانی کرد تا افکار عمومی دستخوش تبلیغات منفی رسانه های خارجی و نقشه غرب قرار نگیرد.