خاورمیانه عرصه وزن کشی نوین قدرت ها

در هیاهوی خبری سفر جوبایدن به خاورمیانه و سفر به اسرائیل و عربستان، به یکباره خبر سفر ولادیمیرپوتین رئیس جمهوری روسیه به تهران خبر ساز شد. این خبر به طور رسمی از سوی کرملین مطرح و اعلام کرد که این سفر در قالب دیدارهای دوجانبه و سه جانبه میان ایران، ترکیه و روسیه با موضوع بررسی تحولات سوریه و موضوعات مطرح میان طرفین انجام خواهد شد.

خاورمیانه عرصه وزن کشی نوین قدرت ها


 

 در هیاهوی خبری سفر جوبایدن به خاورمیانه و سفر به اسرائیل و عربستان، به یکباره خبر سفر ولادیمیرپوتین رئیس جمهوری روسیه به تهران خبر ساز شد. این خبر به طور رسمی از سوی کرملین مطرح و اعلام کرد که این سفر در قالب دیدارهای دوجانبه و سه جانبه میان ایران، ترکیه و روسیه با موضوع بررسی تحولات سوریه و موضوعات مطرح میان طرفین انجام خواهد شد.
به نظر نمی رسد در وضعیت کنونی جهان و تحولاتی که درحال
رخ دادن است، موضوع سوریه چنان اولویت و فوریتی داشته باشد که در این مقطع و بلافاصله پس از سفر جوبایدن به خاورمیانه، پوتین را به تهران بکشاند.
شاید گفته شود که جنگ اوکراین امروز مهمترین دغدغه روسیه
می باشد و پوتین با سفر خود به تهران در صدد تعیین تکلیف وضعیت سوریه و سبک کردن بار هزینه های نظامی و مالی خود باشد تا با دست قوی تری به موضوع اوکراین بپردازد. اما این فرض نیز از پشتوانه تجربی و استنادی قوی برخوردار نیست. چرا که روسیه و شخص پوتین معمولاً درچنین موضوعاتی طی مذاکرات غیرعلنی کار را پیش می برد و اجازه ایجاد شائبه درمورد ضعف قدرتش در مدیریت مسائل بین المللی را
به خصوص در این مقطع نمی دهد. صد البته که در دیدارهای آتی مسئله اوکراین یکی از محورهای اصلی گفتگو میان طرفین خواهد بود، چرا که امروز ترکیه و ایران به لحاظ تجهیزات فنی درحال همکاری با روسیه هستند که این موضوع از سوی سخنگوی وزارت خارجه کشورمان نیز مورد تائید قرار گرفت.
اما در بطن تمام این موضوعات و دیگر مسائل احتمالی، شاهد یک
وزن کشی قدرت در تحولات جدید جهانی به خصوص در خاورمیانه هستیم. خاورمیانه همواره در نحوه مدیریت جهانی تعیین کننده بوده و امروز نیز به همین منظور شاهد انبوهی از دیپلماسی های درهم تنیده با منافع همپوشانی شده هستیم. در جنوب خلیج فارس شاهدیم که آمریکا درحال فعالیت های فشرده سیاسی درجهت ایجاد یک همگرایی عمیق میان اسرائیل و اعراب می باشد، و در شمال خلیج فارس شاهدیم که روسیه درصدد افزایش همکاری های سیاسی،اقتصادی و نظامی با ایران و ترکیه  و دیگر
همسایگان جنوبی خود می باشد.
نکته ای بسیار حساس در این بحث نهفته است که بستگی به نوع نگاه استراتژیک ما در عرصه سیاست خارجی دارد که تصمیم بگیریم در وزن کشی نوین قدرت درجهان، کجا و چطور قرار بگیریم. پرواضح است که ما
به سبب نوع نگاه دیرینه ای که نسبت به مواضع غرب داریم حاضر به همراهی با آن نخواهیم بود و براساس شواهد موجود همچون قرارداد اقتصادی 25 ساله با چین و رایزنی های صورت گرفته جهت عقدقرارداد مشابه با روسیه، بیانگر این موضوع است که ما نگاه ویژه ای به شرق داشته و خواهیم داشت. لذا دراین رابطه باید بسیار احتیاط کنیم تا دچار
 سیاست های "نردبانی" روسیه و چین و دیگر کشورها نگردیم. به عبارتی اگر قرار به همکاری و همراهی های سیاسی و اقتصادی و نظامی است، باید منافع هر دو طرف مورد توجه قرار گیرد و به گونه ای نباشد که دیگر قدرت ها برای ارتقای جایگاه و تحقق خواسته های جهانی خود در رقابت با غرب از ایران به عنوان نردبان پیشرفت و فرصتی بالقوه استفاده نمایند.
 عقل سلیم حکم می کند الگویی مشابه رفتار ترکیه را در رابطه با غرب و شرق و دیگر کشورهای دنیا دنبال کنیم. امروز ترکیه عضو ناتو است و پهبادهای آن در اوکراین نیروهای نظامی روسیه را دچار مشکل کرده است، اما برای مذاکرات دوجانبه و سه جانبه به تهران دعوت می شود. یا در نمونه ای دیگر حمایتی جدی از فلسطین دارد اما پس از 16سال با مقامات اسرائیلی دیدار و گفتگو می کنند. علیرغم اینکه نمی توان در جهان
بین الملل امروز تافته جدا بافته بود و به هرحال باید گرایشاتی در
عرصه های سیاسی و اقتصادی و نظامی داشته باشیم، اما ضروری است تا خود را از گرفتن رنگ و لعاب شرق و غرب مصون بداریم و منافع ملی را الگو و فیلتر تمامی موضع گیری های خود کنیم.