معادله قیمت ها چگونه قابل توجیه است

طی روزهای اخیر با آزادسازی قیمت ها و افزایش قیمت کالاهای اساسی در سفره مردم کمی از اضطراب مردم کاسته شده چون چاره جز تحمل و تن دادن به سیاست های اقتصادی دولت ندارند و امیدوار هستند که حرف ها وعده ها بالاخره محقق شود.

معادله قیمت ها چگونه قابل توجیه است


 

طی روزهای اخیر با آزادسازی قیمت ها و افزایش قیمت کالاهای اساسی در سفره مردم کمی از اضطراب مردم کاسته شده چون چاره جز تحمل و تن دادن به سیاست های اقتصادی دولت ندارند و امیدوار هستند که حرف ها وعده ها بالاخره محقق  شود.
اما در این فضای دادوستدهای جدید و نرخ های گران شده اولیه شاهدیم برخی اقلام آزاد شده با قیمت های جدید دچار ریزش شده اند و علت آن عدم خرید از سوی مردم بوده است.
به عنوان مثال تخم مرغ در روزهای اول آزادسازی قیمت ها به قیمت ۷۰ هزار تومان و مرغ کیلویی۶۰ هزارتومان عرضه می گردید، اما با کاهش خرید مردم و میزان تقاضا شاهد ریزش قیمت ها بودیم. البته این موضوع یک معادله ساده در اقتصاد است و قیمت براساس تناسب عرضه و تقاضا شکل می گیرد، ولی این معادله در فصل آزادسازی
قیمت ها قابل تأمل است.
چرا که تا پیش از این مرغ داران مدعی بودند باتوجه به هزینه های تولید باید قیمت مرغ افزایش یابد اما حال که تقاضا کاهش یافته روند قیمت گذاری نزولی است، آیا الان هم مرغ داران درحال تولید با ضرر هستند ویا اینکه آزادسازی قیمت ها بهانه ای برای چندبرابر کردن سودشان بوده است.
در قضیه تخم مرغ نیز همین روال را شاهد بودیم که ریزش نرخ تخم مرغ تا ۴۵ هزارتومان نیز ادامه داشت. واقعا تولیدکنندگان در حال ضرر هستند یا دامنه سودشان کاسته شده است.
اگر از سودشان کم کرده اند پس دستگاه های نظارتی و
 نرخ گذاری های دولت چه معنایی دارد و براساس چه اطلاعاتی تعیین
می شود.
در فضای کنونی اقتصاد حفظ بنیان خانواده ها باید اولویت باشد چرا که اگر اقتصاد خانواده ورشکست شود عملا جامعه از هم پاشیده خواهد شد.
لذا باید نرخ سود تولید را کنترل کنیم تا چرخ های در گل فرو رفته اقتصاد با تحمل بار افزایش قیمت ها خرد نشود و بتواند از این مرحله عبور کند.
اما نکته آخر اینکه جامعه باید متوجه معادلات قیمت گذاری شود و برای خود قوه تشخیص اقتصادی داشته باشد و تشخیص دهد با کاهش تقاضا چگونه نرخ ها را متعادل کنند و بیهوده در دام قیمت گذاری های صعودی نیفتد.
 مسلما همانطور که قیمت مواد اولیه در تولید و نرخ کالاها اثر دارد، به همان نسبت میزان تقاضا برای آن کالا اثر فزاینده و یا کاهنده خواهد داشت. به همین منظور کنترل مصرف و خرید به قاعده و حتی اولویت بندی تأمین کالاهای اساسی می تواند در کاهش و ثبات
قیمت ها اثرگذار باشد و باری از دوش دولت برای افزایش تولیدات چندبرابری بردارد.