دور زدن قانون درجهت رسیدن به منافع شخصی؟!

معمولاً در جوامع اتفاقاتی که به صورت نادر و یا بسیار محدود رخ می دهند، در قالب یک پدیده رفتاری در جامعه شناخته می شود. اما زمانی که این پدیده در سطح اجتماع رواج پیدا کند، اگر حامل پیامی مثبت باشد موجب بهبود کیفیت رفتاری می شود و اگر بارمنفی به همراه داشته باشد، به عنوان یک ناهنجاری پیش رونده در میان مردم رواج می یابد.

معمولاً در جوامع اتفاقاتی که به صورت نادر و یا بسیار محدود رخ می دهند، در قالب یک پدیده رفتاری در جامعه شناخته می شود. اما زمانی که این پدیده در سطح اجتماع رواج پیدا کند، اگر حامل پیامی مثبت باشد موجب بهبود کیفیت رفتاری می شود و اگر بارمنفی به همراه داشته باشد، به عنوان یک ناهنجاری پیش رونده در میان مردم رواج می یابد.
متاسفانه بحث ازدواج و طلاق های صوری در جامعه ما درحال
تبدیل شدن به یک آفت پیش رونده است که ابعاد و سرعت آن هنوز افزایش نیافته، اما به سبب وجود بسترها برای رشد آن ، باید نگران بود.
این بسترها خود به نوعی معضلات اجتماعی هستند که از عوامل مختلفی همچون اقتصاد، فرهنگ، سیاست، کمبودهای مدنی و ... نشأت گرفته اند.
امروز در بحث ازدواج ها و طلاق های صوری شاهدیم که برخی دختران و پسرانی که اغلب از خانواده جدا شده اند و یا حتی از سن ازدواج معمول آنها گذشته است، به سبب گرفتن وام ازدواج و بدون داشتن هیچگونه انگیزه دیگری به عقد رسمی یکدیگر بر می آیند تا وام قرض الحسنه بگیرند. شاید باور چنین موضوعی برای خیلی ها سخت و یا سطحی باشد، اما واقعیتی است که نمی توان آن را کتمان کرد.
درنمونه ای دیگر هستند دختران و زنانی که با افراد مسن و بازنشسته ازدواج می کنند تا پس ازمرگ وی از حقوق بازنشستگی آن بهره مند شوند. بدتر ازاین مورد، هستند در خانواده هایی که دختر و یا زن مجردی را به عقد پیرمرد بازنشسته فامیل (که احتمال فوتش را می دهند) در می آورند تا مانع از قطع حقوق بازنشستگی وی شوند.
البته در قضیه حقوق بازنشستگی شاهد طلاق های صوری نیز هستیم. برخی فرزندان مونث خانواده، برای بهره مندی از حقوق بازنشستگی پدرپیر و سالمند خود از شوهرانشان طلاق صوری می گیرند تا حقوق فرد بازنشسته بعد از فوتش به افراد تحت تکلفش برسد.
یا درقضیه معافیت از سربازی هستند خانواده هایی که پدر و مادر به صورت صوری از یکدیگر طلاق می گیرند تا فرزند ذکور به عنوان سرپرست مادرخانواده از خدمت معاف گردد. البته درتمام موارد یادشده و موارد دیگری که در بالا ذکر نشده، قوانین و شرایط محدود کننده خاص خود را دارد، اما واقعیت چنین مواردی غیرقابل کتمان است.  
قطعا اقداماتی که قانون را دور میزند و یا از آن تخلف می کند، غیرقابل دفاع و محکوم است. اما چه برسر جامعه ما آمده است که افراد حاضرند ریسک چنین اقداماتی را به جان بخرند؟! بدتر اینکه به جای نگرانی از بابت خدشه دارشدن وجهه اجتماعی خود نزد دیگراعضای خانواده و اقوام، این اقدام خود را به حساب زرنگی می دانند و بعضاً دیگران نیز آنها را تشویق
می کنند و مشوقی می شوند برای دیگران که از چنین اقداماتی برای استفاده از چند میلیون وام و یا حقوق چند میلیونی بازنشستگان فوت شده، سوء استفاده کنند.
پاسخ را در یک جمله اما با عمقی بسیار زیاد می توان گفت و آن اینکه: "مردم از حمایت و توان مسئولان نسبت به معیشت و منافعشان ناامید و یا دلسرد شده اند". لذا سعی می کنند تا به هر طریقی شده کمبودهای مالی خود را جبران کنند یا به گونه ای رفتار کنند که از قید قانون رها شوند و به قولی زرنگی کنند. باید پذیرفت که در عرصه تأمین نیازهای اقتصادی، فرهنگی و مدنی جامعه کارنامه قابل قبولی نداریم. عملکرد نامناسب ما در این ادوار باعث شده تا مردم قانون را حامی خود نبینند و برای دور زدن آن و کسب منافعشان دست به اقداماتی همچون ازدواج و طلاق صوری بزنند.
اگر روند کنونی چنین اقداماتی را جدی نگیریم، به سبب پیوستگی
 آفت های اجتماعی باید منتظر عواقب و معضلات سنگین تری باشیم که جبران آن بسیار سخت تر خواهد بود.