ساختار مدیریتی کشور نیاز به تنفس دارد

با جامعه ای جوان سروکار داریم، جامعه ای که حوصله ای برای معطل ماندن در صف و باجه ندارد و اغلب تمایلی هم به حضور در امور اداری و یا پیگیری دستی کاغذ بازی های مرسوم کلافه اش می کند.

ساختار مدیریتی کشور نیاز به تنفس دارد

 

با جامعه ای جوان سروکار داریم، جامعه ای که حوصله ای برای معطل ماندن در صف و باجه ندارد و اغلب تمایلی هم به حضور در امور اداری و یا پیگیری دستی کاغذ بازی های مرسوم کلافه اش می کند.
نسلی که بیشترین اطلاعات و حتی درآمد روزانه و ماهانه اش را از گوشی تلفن همراه و یارانه شخصی خود به دست می آورد و رویکردی نتیجه گرا دارد. برای رسیدن به نتیجه کوتاه ترین راه را انتخاب
 می کند و تصمیماتش کوتاه مدت است. با این منطق پیش می رود که
«اگر امروزت را خوب بسازی،فردا خوب خواهد شد».
این چند خط ترنمی بسیار کلی از نسل جوان امروز ماست و اگر قصدی برای تفاوت نگاری میان نسل ها باشد،قطعاً باید کتاب ها درموردش نوشت که البته نوشته هم شده است. بحث ما  برسر نحوه مواجه مدیریتی با این نسل جوان است تا بتوان از انرژی و توان آن یک وحدت رویه و یک همگرایی برای پیشبرد اهداف کشور فراهم
ساخت.
مسلماً این کار برای ساختار سیاست گذاری و اجرایی ما امری سخت خواهد بود.چرا که حکایت جامعه امروز ما حکایت مریضی است که نیازبه جراحی قلب دارد، اما پزشکان مغز و اعصاب وی را ویزیت می کنند و یا برای جراحی به جای ابزار پزشکی، می خواهند از چاقو و چکش و ... استفاده کنند.
معتقدیم پس از انقلاب تا کنون حداقل چهار نسل جدید به جامعه ما اضافه شده اند، اما بدنه مدیریتی کشور از سطح مدیران عالی تا میانی همچنان کسانی هستند که در دهه 60 و 70 عمر خود بوده و همچنان در مناصب مختلف مشغول به کار مدیریتی و اجرایی هستند.
درحالی که همین خدمتگزاران خدوم مدام از جوان گرایی و
بهره گیری از توان نیروهای جوان برای ساخت و توسعه کشور دم
می زنند.
درتوجیه این مسئله برخی بحث مصلحت اندیشی و سیاست های کلان نظام را پیش می کشند.اما واقعاً چنین امری در عصر حاضر از سوی نسل کنونی قابل پذیرش نیست. چرا که در پاسخ به این ادعا، به ورود خود مدیران حاضر در سنین جوانی و اعتماد حضرت امام(ره) به آنها استناد می کنند که اغلب در پست ها و مناصبی که به کارگرفته می شدند، نه تخصصی داشتند و نه تجربه ای.
درحالی که جوان امروز ما در حوزه های مختلف مدیریتی و اجرایی جدای از اینکه تخصص تئوریک دارد ، بعضاً مهارت های عملی نیز در حوزه جدید مدیریت کسب کرده است. اما سنگینی سایه مدیران "پرسابقه" اجازه ورود آنها به عرصه های تصمیم گیری را نمی دهد.
جوان امروز ایده آل گراست و حرکت بر مدار ثابت او را خسته و افسرده می کند. تمام تلاشش را می کند تا وضعیت امروزش نسبت به دیروز بهتر و با کیفیت تر باشد. به همین منظور انتظار
می رود کمی از شعارها و تبلیغات بی ثمر در مورد جوان گرایی دست بکشیم و به طور واقعی اجازه ورود نیروی جوان کشور به مناصب و
پست های مهم و حتی کلیدی را بدهیم تا نتیجه تحول حضورشان را
مشاهده کنیم.