برای ماندن جوانان تلاش کنید

تحقیقات مختلفی پیرامون بحث خروج و مهاجرت جوانان و دانشجویان و حتی خانواده صورت گرفته و متاسفانه نتیجه اکثر آنها بیانگر این موضوع است که افزایش مشکلات اقتصادی و برخی اختلاف سلیقه های اجتماعی میان اقشار مردم و برخی هنجارهای دستوری باعث نوعی سرخوردگی در میان افراد گردیده و نهایتاً برای برون رفت از این بحران گزینه مهاجرت را انتخاب می کنند.

برای ماندن جوانان تلاش کنید

 

 

تحقیقات مختلفی پیرامون بحث خروج و مهاجرت جوانان و دانشجویان و حتی خانواده صورت گرفته و متاسفانه نتیجه اکثر آنها بیانگر این موضوع است که افزایش مشکلات اقتصادی و برخی اختلاف  سلیقه های اجتماعی میان اقشار مردم و برخی هنجارهای دستوری باعث نوعی سرخوردگی در میان افراد گردیده و نهایتاً برای برون رفت از این بحران گزینه مهاجرت را انتخاب می کنند.
در این بین تبلیغات گسترده کشورهای همسایه و ارائه تسهیلات برای خرید ملک و اعطای اقامت نیز بی تاثیر نیست. اما جمعیت کثیری از جوانان امروز به فکر مهاجرت به سمت اروپا هستند و حسابشان از آنها که با تمکن مالی به سمت مهاجرت می روند متفاوت است. این افراد اغلب از اقشار متوسط و ضعیف جامعه هستند که با چشم امید به رفتن از کشور نگاه می کنند و براین گمانند که خارج از این خاک شاید بتوانند کسب و کاری برای خود راه بیندازند و صرفاً با نگاهی معیشتی به این مهاجرت نگاه می کنند.
اما بخش دیگری از این مهاجرین افرادی هستند که اینجا دارای شغل و جایگاه علمی هستند. به عنوان مثال یکی از پدیده های مهاجرتی در دوران کرونا مربوط به درخواست های کادرپزشکی کشور برای مهاجرت بود. در آخرین آمار اعلام بیش از سه هزار پرونده درخواست به
 نظام پزشکی طی یک سال گذشته ارسال شده است. اگر قدری در این آمار تامل کنیم و آن را تنها به شکل عدد نخوانیم متوجه می شویم که قرار است سه هزار پزشک یا پرستار و متخصص در حوزه درمان از کشور خارج شود!
بازهم قدری تامل کنیم و از خود بپرسیم برای آموزش و تحویل یک پزشک به جامعه چقدر زمان و هزینه لازم است؟ بیش از
 20 سال آموزش و هزینه لازم است تا یک پزشک و متخصص به جامعه معرفی گردد. اما پس از آن به طرق مختلف با بی اعتنایی و عدم بهره گیری مفید از آنها، انگیزه مهاجرت را در دلشان روشن می کنیم و
اسفناک تر اینکه بعضاً این آتش با گفتار و رفتار برخی از مدیران و مسئولان،
شعله ور می گردد. اما بدتر از این مرحله زمانی است که ما با نوع گفتار و عملکرد ناصحیح در برخورد با این اقشار نوعی تقابل را در آنها به وجود می آوریم تا از سر ناراحتی و نارضایتی با تمام وجود قصد رفتن از کشور را داشته باشند و به آینده این تصمیم و مسائل ملی و عرق وطنی را نادیده بگیرند.
اینکه بعضاً این افراد را به خیانت متهم، و یا به" جمع کردن چمدان و بدرقه کردنشان" توصیه می کنیم، در حقیقت خیانت اصلی به کشور می باشد. عرق ملی در هر انسانی نسبت به آب و خاک وجود دارد، اما وقتی شأن و شخصیت و باورها و سلایق افراد را به طرق مختلف نادیده بگیریم و یا تک بعدی با آنها رفتار کنیم، دیگر توان و انگیزه ای برای ماندن باقی نمی ماند و چه بسیارند کسانی که صرفاً برای رهایی از بار فشار معنایی این مفاهیم از کشور خارج می شوند و زرق و برق دنیای غرب دلشان نمی رباید.
با تمام این اوصاف از مدیران و مسئولان و آنها که دسترسی به تریبون دارند انتظار می رود تا تمام جوانان و سرمایه های کشور را به عنوان گوهری ارزشمند تلقی کنند و در حفظ آنها تمام تلاش خود را به کار گیرند. قطعا با بی تفاوتی و پاک کردن صورت مسئله این هدف محقق نخواهد شد.